بحمدالله حقیر سال ۱۳۹۰ کتابی در خصوص شخصیت ربانی ایت الله شیخ عبدالنبی اراکی نوشتم ونو اوری حکمی وفقهی واصولی ایشان را قلمی کردم وبا عنایت به حالات خوب ایشان با هم ترازان و شاگردانش مصاحبه نمودم ایشان در تعبیر خواب ومکاشفه مهارت خوبی داشت آیت الله بهجت فرمودند: از مرحوم شیخ عبدالنبی اراکی نقل شده که در اراک، شبی در مدرسه بودیم، زنی پشت در آمد و اظهار داشت، بی پناهم و جایی ندارم و نمی توانم در این وقت شب به جایی بروم، هوا هم سرد بود،لذا به ناچار گفتم: بیایید داخل. پس از ورود،گفتم : سفره ام آن جاست باز کنید و نان بخورید و در داخل حجره، کرسی هم داشتم، به او گفتم آن طرف بخوابید و من مطالعه دارم. رفت، خورد و خوابید من هم مطالعه کردم، نان خوردم و در طرف دیگر کرسی خوابیدم. یک یا دو بار با فاصله، پای آن زن با پای من برخورد کرد، دیدم صلاح نیست زیر کرسی باشم، از جا برخاستم و بیرون حجره رفتم و تا صبح در هوای سرد در حیاط مدرسه ماندم و دور حیاط می گشتم تا این که صبح شد. از کارهای دیگر آن زن مثل نماز و..... اطلاع ندارم.هوا که روشن شد زن از اطاق بیرون آمد و رفت. علم تعبیرخواب من از ماجرای آن شب شرو ع شد