پاسخ به اشکالات آقای صالحی درباره توسل به مردگان (قسمت سوم) 3. عرض اعمال بر پيامبر(ص) از عبداللّه بن مسعود نقل شده است كه پيامبر صلی الله علیه واله فرمود: «حَياتى خَيرٌ لَكُمْ نُحدثدن و يُحدث لكم، و وفاتى خيرٌ لَكُمْ تُعْرَضُ عَلَىَّ أَعمالَكُمْ، فَما رَأَيْتُ مِنْ خَيْرٍ حَمِدْتُ اللّهَ، وَ ما رَأَيْتُ مِنْ شَرٍّ اَسْتَغْفَرْتُ اللّهَ لَكُمْ». )مناوى، فيض القدير، ج 2، ص 522، ح 3771؛ هيثمى، مجمع الزّوائد، ج 9، ص 24؛ ابن كثير، البداية والنهاية، ج 5، ص 209؛ سيوطى، الخصائس الكبرى، ج 2، ص 491 و الجامع الصغير، ج 1، ص 582، ح 3771؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج 2، ص 194؛ محمود آلوسى، روح المعانى، ج 14، ص 213؛ متقى هندى، كنز العمّال، ج 11، ص 407، ح 31903؛ صالحى شامى، سبل الهدى والرّشاد، ج 12، ص 271(. «زنده بودن من براى شما خير است، مرگ من براى شما خير است، اعمال شما بر من عرضه مى‏شود، اگر كار خوب ببينم خدا را ستايش مى‏كنم و اگر كار بد ببينم از خدا براى شما درخواست آمرزش مى‏كنم». هيثمى در باره این خبر نوشته است: بزّاز آن را روايت كرد و رجال او رجال صحيح هستند. (مجمع الزّوائد، ج 9، ص 24). 4. نماز پيامبران در قبر از انس و جز او نقل شده است كه پيامبر صلی الله علیه وآله در حديث معراج فرمود: «مَرَرْتُ عَلى موسى وَ هُوَ قائمٌ يُصَلّى فى قَبْرِهِ».(صحيح مسلم بشرح النووى، ج 15، ص 137، ح 165/2375؛ سنن النسائى، ج 3، ص 213، ح 1629 – 1631( «من از كنار موسى عبور كردم در حالى كه او در قبر خود ايستاده و نماز مى‏خواند» و پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «اَلأَنبِياءُ أَحْياءٌ فى قُبُورِهِمْ يُصَلُّونَ».(سيوطى، الخصائص الكبرى، ج 2، ص 490(. «پيامبران در گورهايشان زنده‏اند، نماز مى‏خوانند». با توجه به احاديثى كه تاكنون نقل شده است، نبايد اين گمان را داشته باشيم كه پيامبر صلی الله علیه وآله آن‏گونه مرده باشد كه ديگر انسان‏ها مى‏ميرند، بلكه روح مقدّس او صلی الله علیه وآله در برزخ مانند شهيدان و ديگر پيامبران خدا زنده است، اگر چه از پيكر او جدا شده است، او سخن ما را مى‏شنود، اين ما هستيم كه سخن او را نمى‏شنويم، در توسّل كافى است وسيله سخن ما را بشنود و به خداوند منتقل كند و از طرف خدا با اذن او درخواست ما را اجابت نماید. پاسخ به یک اشکال ابن تيميه به آيه «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفُرُونَ»(الانفال:33) براى برابر نبودن حالت مرگ پيامبر صلی الله علیه وآله با حالت وفات او استشهاد کرد، پاسخ اين است كه آيه شريفه پس از آيه «وَ إذْ قالَ اللّهُمَّ إنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ»(الانفال:32). قرار دارد و در شأن نزول آن دو قول آمده است: يكى اينكه گوينده سخن به اعلام ولايت على علیه السلام معترض بود (اين نكته در كتاب «زيور خلافت» بخش «امامت على(ع) در قرآن» با عنوان «حقانيت ولايت على(ع)» با روايات فراوان نقل شده است). قول ديگر اين است كه در مكّه نازل شده و معترض يكى از مشركان مكّه بود. در هر صورت آيه مورد استناد، در مقام دفع توهّم آن معترض يا معترضان است كه خود را نفرين كرده بودند و خداوند در اين آيه به آنان اعلام كرد: تا آن هنگام كه پيامبر صلی الله علیه وآله در ميان آنان زندگى مى‏كند خدا آنان را به عذاب دنيا گرفتار نمى‏كند و نيز در صورت ايمان به پيامبر صلی الله علیه وآله و استغفار از شرك و بت پرستى به عذاب گرفتار نمى‏شوند؛ يعنى مقصود از «و أنت فيهم» در آيه شريفه حيات او صلی الله علیه وآله نيست، بلكه مقصود حضور و زندگی او صلی الله علیه وآله در ميان آنان است(برگرفته از تفسير الكشاف، ج 2، ص 217)، چنانكه طبرى در تفسير اين آيه نوشته است: يعنى: «تا هنگامى كه تو در ميان آنان سكونت دارى»(جامع البيان، ج 9، ص 153) و از ابن عباس نقل شده است كه در تفسير آيه گفته است: «ساكنان هيچ آبادى عذاب نمى‏شوند تا هنگامى كه از پيامبر صلی الله علیه وآله بيروی كنند»(جامع البيان، ج 9، ص 153) افزون بر اينكه نقل شده است كه شخص معترض در همين دنيا به عذاب خدا گرفتار شد، با اينكه پيامبر صلی الله علیه وآله زنده بود. (ر.ک: كتاب «زيور خلافت»). بر اين اساس آيه مورد استشهاد مستشكل بر تفاوت مرگ و حيات پيامبر صلی الله علیه وآله دلالت ندارد، چنان‏كه منع شرعى توسّل به قبر پيامبر صلی الله علیه وآله براى پس از وفات او را نيز نمى‏رساند. بررسى اشكال كلمه «إذ» در سوره نساء برخى براى فرار از دلالت صريح آيه سوره «نساء» گفته‏اند: كلمه «اِذ» در اينجا ظرف براى گذشته است و ظرف براى آينده نيست، پس آيه بر چيزى دلالت دارد كه در زمان حيات پيامبر صلی الله علیه وآله پديد آمده بود. (عبد الرحمان ميسان، بطلان قصتى الأعرابى والعتبى، ص 122، نقل از: شيخ أبو عثيمين).