🔹 دو؛ در این که اهل بیت (ع) شوخی و مزاح را پسندیده و حتی آن را برای تلطیف خاطر جمع دین داران مورد تاکید قرار دادند؛ مشروط به آن که از یک سو محدود و از سویی دیگر از مرز شرع، ادب و اخلاق خارج نشود، جای تردید وجود ندارد. دو نمونه آشکار مدعا دو روایت ذیل است: 1. «عنْ يُونُسَ الشَّيْبَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه ع كَيْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِكُمْ بَعْضاً قُلْتُ قَلِيلٌ قَالَ فَلَا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وإِنَّكَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلَى أَخِيكَ ولَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّه ص يُدَاعِبُ الرَّجُلَ يُرِيدُ أَنْ يَسُرَّه» (الکافی، ج 2، ص 663) «باب الدعابة و الضحک» 2. صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّه بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ يُحِبُّ الْمُدَاعِبَ فِي الْجَمَاعَةِ بِلَا رَفَثٍ (همان) رفث را این گونه معنا کرده اند: «به معناي تصريح به هر سخن زشتي است که تنها در بستر زناشوئي به زبان مي آيد و در غير آن مورد گفتنش نفرت آور و قبيح است.» مفهوم این روایت آن است که حتی در موارد شوخیِ مجاز، باید از سخنان زشت، قبیح و ناروا پرهیز کرد. نیز در همین کتاب در باره نکوهش بدزبانی و کاربست کلمات زشت و قبیح بر زبان چنین آمده است: «عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه ص إِنَّ اللَّه حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ - لَا يُبَالِي مَا قَالَ ولَا مَا قِيلَ لَه فَإِنَّكَ إِنْ فَتَّشْتَه لَمْ تَجِدْه إِلَّا لِغَيَّةٍ أَوْ شِرْكِ شَيْطَانٍ» (همان، ص 333) «باب البذاء» آیا معنا دارد که اهل بیت (ع) این چنین از راندن سخنان زشت و ناروا بر زبان نهی کنند، آن گاه العیاذ بالله خود مطالب زشت جنسی آن چنانی بر زبان جاری کنند که ما حتی نتوانیم آنها را برای پیرمردان نودساله بیان کنیم؟! حاشا و کلا از جایگاه رفیع و نزیه اهل بیت (ع)!! 🔹 سه؛ ما اهل بیت (ع) را آیینه تمام نمای خداوند و تجلی اسمای جمال و جلال او می دانیم. یکی از صفات ستودنی خداوند که بارها در قرآن تجلی یافته، رعایت ادب و آزرم در عرصه مسایل و اندام جنسی است. بر همین اساس، قرآن به مناسبت‌هاي مختلف از مسأله همبستري با زنان سخن به ميان آورده و بي‌آن به آن تصريح کند، در تمام آنها از تعابير کنايي همچون: مسّ، لمس، اتيان، مباشرت، رفَث، طَمث و غشيان بهره جسته است. روایت ذیل گواه مدعا است: «مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: (اللَّمْسُ) هُوَ الْجِمَاعُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَتِيرٌ يُحِبُّ السَّتْرَ فَلَمْ يُسَمِّ كَمَا تُسَمُّونَ.» طبق این روایت مراد خداوند از واژه «لامستم» در آیه شریفه «أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ» (نساء، 43) همبستری با زنان است که در پی آن غسل جنابت واجب می شود، اما خداوند از روی ادب و پوشیده سخنی، از تعبیر «لمس» که خود مقدمه همبستری است، بهره گرفته است؛ چنان که در ترسیم جنسی ترین صحنه تلاقی یوسف و با زلیخا از تعبیرِ غیر صریح «هیت لک» استفاده کرده است. خداوند متعال که هیچ کس در ادب و اخلاق به پایه او نمی رسد، پیامبر و اهل بیت (ع) را بر اساس همین ادب و اخلاق تربیت کرده است: «إِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّه فَأَحْسَنَ أَدَبَه فَلَمَّا أَكْمَلَ لَه الأَدَبَ قَالَ: إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْه أَمْرَ الدِّينِ والأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَه ..» (الکافی، ج 1، ص 266) «باب التفويض إلى رسول الله و إلى الأئمة (ع) في أمر الدين» با این حال چگونه شنیدنی است که شاگردان مکتب ادب و اخلاق خداوندی در مقام شوخی رکیک ترین مطالب جنسی را بر زبان جاری کنند؟! 👇👇👇