باسمه تعالی نقد و بررسی سخن آقای مصطفی ملکیان سخن آقای ملکیان آیا اگر خدا نباشد همه ‌چیز مُجاز است ؟ در این مجال قصد دارم به تفهیم و تشریح جمله معروف داستایوفسکی «اگر خدا نباشد همه‌ چیز مجاز است » بپردازم . در یک سطح می‌توان با این جمله اینگونه روبه‌رو شد که حضور خدا برای افراد مذهبی افاده معنا می‌کند و بنابراین یک فرد مذهبی اگر از مذهب فاصله بگیرد دچار بحران معنا می‌شود و بنیان اخلاق برای او فرو می‌ریزد و در نتیجه اگر خدا نباشد همه ‌چیز از نظر آن‌ها مجاز است ؛ درحالی ‌که این فهم اشتباه است و باید توجه نمود که آنچه برای افراد مذهبی اهمیت دارد و بنیان اخلاق برای آن‌ها محسوب می‌شود وجود یا عدم وجود خدا نیست و آن‌ها بیم حضور خدا را ندارند ؛ بلکه وجود بهشت و جهنم است که سبب می‌شود به اخلاقیات اهمیت دهند و اگر خداوند اعلام کند که دیگر بهشت و جهنم وجود ندارد که افراد مذهبی در صورت اخلاقی زیستن به بهشت بروند و با بی‌اخلاقی وارد جهنم شوند دیگر افراد مذهبی اخلاق را رعایت نمی‌کنند و بنیان اخلاق برای آن‌ها فرو می‌ریزد ؛ زیرا آن‌ها به جهت خوف از جهنم و اُمید به بهشت اخلاقیات را رعایت می‌کنند و به اخلاق اهمیت می‌دهند . در واقع حرف دل افراد مذهبی این است که اگر بهشت و جهنم نباشد همه‌ چیز مجاز است و اگر چنین اتفاقی بیافتد و خداوند بهشت و جهنم را نابود کند علیرغم اینکه خدا وجود دارد پایبند اخلاق نخواهند بود ؛ زیرا آنچه برای افراد مذهبی مطرح است بیم از جهنم و امید به بهشت است . باید توجّه کرد که داستایوفسکی این جمله را در معنای عمیق‌تر بیان می‌کند ؛ سطح عمیق‌تر که می‌توان با این جمله روبه‌رو شد شامل انسان‌هایی است که خدا را فارغ از بهشت و جهنم پرستش می‌کنند و حتی اگر بهشت و جهنم وجود نداشته باشد باز هم خداوند را اطاعت می‌کنند ؛ مانند علی بن ابیطالب (ع) که در مناجات با خدا می‌گوید : ربّى صبرتُ على عذابك فكيف اصبر على فِراقك ؛ من اگر بر آتش جهنم تو صبر کنم چگونه بر فراق تو صبر خواهم کرد . افراد مذهبی باید توجه کنند که علی بن ابیطالب خدا را شایسته ستایش می‌بیند و به همین دلیل او را بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم عبادت می‌کند . مانند زمانی ‌که یک گل زیبا را می‌بینیم و زیبایی و عِطر آن را تحسین می‌کنیم ، فارغ از اینکه ستایش گل ما را نه به بهشت می‌برد و نه از جهنم دور می‌کند . علی بن ابیطالب معتقد است خدا را باید مانند این گل ستود ، بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم . ایشان بیان می‌کنند که گروهی خدا را به خاطر میل به بهشت عبادت می‌کنند که عبادت تاجران است و گروهی به خاطر ترس از جهنم که عبادت بردگان است و آزادگان هستند که خدا را به خاطر خودش عبادت می‌کنند . [ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَار ] اگر از این منظر بنگریم ممکن است علی بن ابیطالب (ع) بگوید اگر خدا نباشد همه ‌چیز مجاز است . اگر از این دو سطح عبور کنیم در واقع باید اشاره‌ کنم که من با داستایوفسکی موافق نیستم که اگر خدا نباشد همه ‌چیز مجاز است . فرودست‌ ها می‌گویند اگر بهشت و جهنم نباشد همه ‌چیز مجاز است و کسانی که عمیق‌تر هستند می‌گویند اگر خدا نباشد همه ‌چیز مجاز است و من می‌گویم اگر خدا هم نباشد همه‌ چیز مجاز نیست ؛ زیرا حتّی اگر خدا نباشد انسان برای اینکه به انسانیت خود وفادار باشد و سر در منجلاب حیوانیت نکند و همان‌گونه که پاسدار جسم و ظاهر خود است پاسدار روح خود نیز باشد باید کارهایی انجام دهد لذا اگر خدا و بهشت و جهنم هم نباشد همه‌ چیز برای او مجاز نیست . در واقع به نظر من انسانی که بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم و وجود داشتن خدا ، اخلاقی زندگی می‌کند از کسانی که برای بهشت و جهنم اخلاق را رعایت می‌کنند (تاجران و بردگان) شریف ‌تر است ؛ زیرا این افراد بیم جهنم و اُمید به بهشت ندارد و هم ‌چنین او از کسانی که فارغ از بهشت و جهنم در جهت لقاءالله ، اخلاقی زندگی می‌کنند نیز شریف‌تر است [ فارغ از اینکه خداباور است یا خداناباور ] ؛ زیرا کسانی که در جهت لقاء الله اخلاقی زندگی می‌کنند باز هم به همان هدایت و حراست الهی امید دارند ؛ اما کسی که نه برای بهشت و جهنم و نه برای خدا اخلاقی زندگی می‌کند این فرد بیم و امیدی به چیزی ندارد و نه در پی رهایی از جهنم است و نه در پی بهشت یا لقا الله ؛ او اخلاق را از این جهت رعایت می‌کند که انسان را شریف ‌تر از آن می‌داند که خود را به بی‌اخلاقی بیالاید . ( هر چند کسانی که صرفاً برای خود خدا او را پرستش می‌کنند در سطحی بالاتر از تاجران و بردگان قرار می‌گیرند . ) نقد و بررسی اولاً این سخن که کسانی که به خاطر کرامت و شرافت انسانی، اخلاق را رعایت می کنند فارغ از از خدا شناس بودن و نبودن