، از کسانی که به خاطر دلدادگی به لقای خداوند و بندگی او اخلاق را رعایت می کنند شریف ترند قطعاً با آموزه های دینی کتاب و سنت ناسازگار است مهمترین دغدغه انبیا و اولیا و دین الهی، تقرب انسان ها به خدا و بندگی اوست مهمترین وصفی که قرآن کریم برای انبیا مطرح می کند عبد خدا بودن آنها است.
در نگاه آیات و روایات، تنها راه رستگاری و فوز و فلاح و حیات طیبه و سعادت، ایمان به خدا و یوم آخر و عمل صالح و تقوای الهی است.
قرآن کریم همه انسان ها را جز آنها که ایمان و عمل صالح دارند اهل خسران می داند.
اگر پایبندی به اخلاق و ارزش ها به انگیزه شرافت نفس انسانی بالاتر بود یقیناً انبیا مردم را به جای این همه ترغیب و توصیه به ایمان و عمل صالح، به آن سفارش می کردند.
برتر دانستن انسانهایی که به خاطر حفظ شرافت انسانی فارغ از ایمان به خدا و یوم آخر پایبند به اخلاق و ارزش ها هستند از مومنان به خدا و یوم آخر که انگیزه آنها در اخلاق و رفتار و اعمال، رسیدن به لقاء الهی و تقرب به او و وصول به مقام عبودیت الهی است خلاف بداهت و ضرورت دینی است.
اصلی ترین دغدغه ی انبیا در طول تاریخ به گواهی قرآن کریم ایمان به خدا و بندگی او بوده است. آنها کافران و منکران را محروم از حیات طیبه و سعادت برین می دانستند.
حتی در نگاه آیات و روایات، قطعا مومنانی که به انگیزه دستیابی به بهشت و نجات از جهنم خدا را عبادت می کنند از کافرانی که برای شرافت انسانیت به ارزش ها پایبند هستند برتری دارند.
این امر نیز از مسلمات کتاب و سنت است.
نکات بالا از جهت عقلی و فلسفی هم کاملا قابل توجیه منطقی است که فعلاً به آن نمی پردازیم
ثالثا به نظر می رسد که مراد داستایوفسکی از آن سخن بالا، این است اگر خدا را از جهان برداریم در حقیقت چشم بینا و گوش شنوا و قدرت بازخواست کننده را از جهان برداشتیم، در این صورت همه چیز مجاز خواهد بود زیرا در آن صورت شرم و حیا و ملاحظه بیننده و شنونده بزرگ و قادر متعال در کار نخواهد بود، و نگرانی گرفتاری عقاب جهنم و از دست دادن ثواب بهشت را هم وجود نخواهد داشت، چون بهشت و جهنم جایگاه ثواب و عقاب الهی است.
رابعاً رعایت ارزشهای انسانی به عنوان انگیزه پایبندی به اخلاق اولاً برای کسانی کارایی دارد که به کرامت انسانی و روح بلندمرتبه انسان اعتقاد داشته باشند نه همه انسان ها و ثانیا حتی برای غالب کسانی که به آن اعتقاد دارند عامل موثر و نافذی نمی تواند باشد.
نیکزاد