شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز بیست و چهارم
💢دوازده، سیزده ساله بود. سن پدرمان بالا بود، دیگر نمی توانست کار سنگینی مثل نجاری بکند. رفت پی قالی بافی و فرش فروشی.
مغازه و کارهای نجاری یک جا افتاد روی دوش احمد، نگذاشت آب از آب تکان بخورد. تنهایی مغازه را سر پا نگه داشت. مشتری ها کم نشدند. درس هم می خواند، کار هم می کرد.
#شهید_احمد_کاظمی
#هیئت_محبین_شهادت
https://eitaa.com/mohebinshahadat110