﷽
رُوِيَ عَن مُحَمَّدِ ابن عَلِيٍٍّ الْجَوَاد صَلَواتُ اللهُ عَلَیهِما قالَ :
«الْحَوَائِجُ تُطْلَبُ بِالرَّجَاءِ وَ هِيَ تَنْزِلُ بِالْقَضَاءِ وَ الْعَافِيَةُ أَحْسَنُ عَطَاءٍ»
ترجمه: حاجتها و نیازها با امیدواری خواسته میشوند و حاجتها و نیازها با فرمان الهی و قضای الهی برآورده میشوند و نیکوترین و بهترین عطا و هدیۀ الهی عافیت است.
شرح: روایت از امام جواد صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: خواستههای انسان، اینها طلب میشوند به سبب امید، من حالا برای اینکه توضیح داده باشم، یک مقدار قبلش یک مطلبی را بگویم که تمام روایت را شرح کرده باشم.
انسان، اینطور است، توی عالم که هست، چه در ربط با امور مادّیش، چه معنویش، هر چه باشد؛ درست است یا نه؟ این میخواهد اموری را، به اصطلاح ما، که ما تعبیر میکنیم: حاجت. درست است؟ حوائج هم جمع چیه؟ حاجت. بسیار خوب، میخواهد. این خواستن، یک وقت هست درونی است، یک وقت، تراوش به بیرون میکند. رسیدید شما به عرض من؟ درون، اگر باشد، اسمش را حاجت نمیگذارند، فهمیدی چی میگویم؟ هان؟! توی دلم، اسمش را میگذراند آرزو و امل؛ فهمیدی؟ یک همچین چیزیهایی می گویند؛ اما وقتی بخواهد تراوش کند به بیرون، رسیدید شما؟ در ربط با دیگری قرار بگیرد، که بگوییم او بخواهد به اصطلاح ما، مورد چی قرار بدهم؟ مورد درخواستم قرار بدهم که این را میخواهم، این را، که حاجت عبارت از آن چیزی است که مورد نظر است. مورد نظر؛ حاجت. درست؟ وقتی که این تراوش بکند به بیرون میشود حاجت، تا درون هست چیه؟ آرزو. درست است یا نه؟ این یک مطلب است.
این جا یک مسئله پیش می آید و آن مسئله این است به این که، حالا که میخواهد تراوش کند به بیرون؛ طرف میخواهد دیگر که از آن طرف بخواهد. باید امید این را من داشته باشم که طرف من، این را چی کار بکنه؟ به من بدهد. درست است یا نه؟ والّا چیه؟ مگر نادانم من؟! هان؟! بیایم به شما بگویم: آقا! فلان چیز را میخواهم با این که می دانم نمیدهی. میگویی: دیوانه است این. شد؟! پس چیه؟ باید امیدش باشد. این یک مطلب اوّل؛ من همچین توضیح بدهم بروم جلو. کلمات بسیار زیباست، همراه هم، هم هستند همه.
دوّم: خب اینجا، ما معمولاً؛ خب ائّمه هستند دیگر، درست است؟ این که میگویند، نمیخواهند بگویند به اینکه، شما با دیگری، شد؟! تو با خدا؛ چون آنها این جوری هستند، میگویند: حاجت ها را از کی بخواه، هان؟ خدا، آهان باریک الله؛ خب، چون اگر با دیگری باشد، خدا نخواهد، چیه؟ نمیشود، مثل این که اینجوری است دیگر، هان؟! ما اعتقادات این است، که