﷽
رُوِيَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللهُ عَلَيْهِمَاقَالَ:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ قُلْتُ وَ مَا هُنَّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»
ترجمه: علامات و نشانه های مؤمن پنج چیز است. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! آن علامت ها کدام است؟
اجتناب و پرهیز از گناهان و شبهات در جای خلوت که هیچ کس او را نمی بیند. در هنگام تنگدستی و شدّت، انفاق کردن. در هنگام بلا و مصیبت صبر می کند. در هنگام خشم و غضب، بردباری و صبوری به خرج می دهد. در هنگام ترس هم، راستی و درستی را ترک نمی کند.
شرح: در روایتی است از زین العابدین صلوات الله علیه، که حضرت فرمودند: نشانه های مؤمن پنج چیز است که حالا من عرض می کنم. ما در روایات، راجع به علامات مؤمن خیلی داریم. توجّه کردید؟! حالا توی این روایت؛ در این روایت، زین العابدین صلوات الله علیه، پنج تا از نشانه های مؤمن را می فرماید. «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ»
اوّل: «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»؛ یعنی، آن گاه که هیچ کس به اصطلاح ما، شاهد عمل او نیست جز خدا، در آن جا گناه را ترک کند. «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»؛ معنایش این است: شاهدی، ناظری غیر خدا ندارد، درست؟ در آن جاست که گناه را ترک می کند؛ چون خدا را شاهد و ناظر خود می داند؛ مؤمن یک همچنین کسی است.
دوّم: «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ آنگاهی که دست تنگ شده است، انفاق مالی را ترک نمی کند. توجّه کنید. یعنی دست تنگی موجب نمی شود که انفاق فی سبیل الله را در حد امکانش که دارد انفاق کند، ترک نمی کند.
سوّم: «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»؛ آن گاه که حادثه ای برای او می آید ناگوار، به تعبیر خودمان، شکیباست. جزع و فزع به تعبیر ما نمی کند، چه رسد که زبان به شکوه بگشاید نعوذبالله، از خدا. این را همچنین بگویم«وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ».
«وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»؛ آن گاه که خشمگین می شود، بردبار است. البتّه بردباری یکی از شاخه های صبر است، که ازش تعبیر به... حلم مثلاً از شاخه های صبر است و این مربوط به آن جایی است که نیروی خشم برانگیخته بشود، اسمش را می گذارند، هان؟ حلم؛ که قرآن اسمش را می گذارد کظم غیظ.
«وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»؛ پنجم آن جایی را که بیمناک می شود، شد؟ آن جا راست گویی را و راستی را ترک نمی کند. یعنی چی؟ حالا می گویم . غالباً انسانی را که از نظر ایمانیش سست است، او این طور است که چه بیم نسبت به جنبه های مالی داشته باشد که از دستش برود،چه غیر مالی، امور مادّی؛ آن جاست که متوسّل به ابزار دروغ می شود. فهمیدی؟! توی کاسبی همین جوری است دیگر، خدمتتان عرض شود که می ترسد ضرر کند، دروغ می گوید توی معامله. نیست این جور؟ مبدأش همان است، خوف مالی است، این خوف مالی، موجب می شود که دروغ می گوید توی معامله، هیچ چیزی غیر از این نیست، می خواستم بگویم: چه رابطه ای است بین صدق با خوف که حضرت می خواهد بگوید. این رابطه اش را می خواستم بگویم. معمولاً این جوری است توجّه کنید. آن گاه که خائف می شود که نکند مثلاً فرض کنید، یک زیان مادّی به او برسد، متوسّل به دروغ نمی شود که آن ضرر را با دروغ چه کار بکند؟ از خودش دفع کند. فهمیدی؟ راست می گوید. توجّه کنید چه عرض کردم. و همه این ها منشأش آن ایمان به خداست. چرا؟ چون برای خاطر این که خدا را چی می داند، مدافع خودش می داند. نه دروغ ازش دفع ضرر کند. دروغ از تو دفع ضرر نمی کند، همین جور که دروغ، جلب منفعت هم برای تو نمی کند. این ها را اشتباه می کنی تو. نه دروغ، دفع ضرر از تو می کند، نه دروغ جلب منفعت به تو می کند. آنی که نافع است، خداست. توجّه می کنید چه می گویم؟! آن که دافع ضرر است، الله تعالی است.
بحارالأنوار، جلد 64، صفحه293
عَنِ الطَّاوُسِ بْنِ الْيَمَانِ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع) يَقُولُ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ قُلْتُ وَ مَا هُنَّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.
〰〰〰〰〰
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir