﷽
رُوِيَ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلامُ قَالَ:«جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً عَلَى حُقُوقِهِ فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ تَعالی كَانَ ذَلِكَ مُؤَدِّياً إِلَى الْقِيَامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ»
ترجمه: خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدّم برحقوق خود قرار داده است؛ پس هر کس که حقوق بندگان خداوند متعال را ادا کند، موفق میشود که حقوق الهی را ادا کند.
شرح:روایت از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه،منقول است که حضرت فرمودند:خداوند قرار داده است حقوق بندگانش را مقدّمه برای حقوق خودش. این در صورتی است که ما«مُقِدِّمه»بخوانیم و اگر «مُقَدَّمِه» بخوانیم، «مُقَدَّمَةً»یعنی این، البتّه از این نظر، تقریباً نزدیک به هم است، مقدّم داشتن یا مقدّمه بودن، اینها با هم، تا حدودی تفاوت میکند. یک وقت میگویی به این که حقِّ این، مقدّم است بر او؛ برتری را میرساند به تعبیر من. مقدّم بودن، برتر قرار گرفتن. یک وقت میگویی مقدَّمه است، تا گفتی مقدَّمه است، معنایش این است که تا این را انجام ندهی، آن انجام نشود. لذا من، هر دو جورش را دارم میگویم راجع به روایت؛حالا هر کدام از این جهتش تفاوت نمیکند. خب یک چیزها ما شنیدیم: حقّ النّاس و حقّ الله و از این حرفها، هان؟! خیلی میگویند دیگر.
من این را عرض بکنم: در باب حقوقی را که خداوند قرارداده است برای بندگانش، یک حقّی خودش دارد خدا، حقوقش؛ یک حقوقی هم برای بندگانش قرارداده است. در این روایت دارد که: خداوند، حقوق بندگانش را که قرار داده، این مقدّمه باشد برای حقوق خودش؛ یعنی چی؟ یعنی تا این را ادا نکردی، آن ادا نمی شود. «جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً عَلَى حُقُوقِهِ»؛ این تا اینجا.
بعد، «فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ»؛ اگر کسی رفت حق بندگان خدا را که خدا قرارداده برای آنها حقّی را، این را ادا کرد، قیام به حقّش کرد، رفت بهاش داد؛ این موجب میشود که این موفق بشود که حق خدا را هم ادا کند. چقدر زیباست! «كَانَ ذَلِكَ»؛ تعبیر«فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ»؛ شد؟! «كَانَ ذَلِكَ مُؤَدِّياً إِلَى الْقِيَامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ»؛ یک مطلبی را میخواستم عرض کنم، اینکه چرا این روایت را خواندم؟! حالا بهتان میگویم: توی همین هفتۀ گذشته، چند روز قبل، از من همین جا سؤال شد، چکار کنیم ما توفیق پیدا کنیم به عبادت، نسبت به عبادت خدا، گاهی توفیقها از ما سلب میشود، کذا میشود. چند دفعه هم من گفتم؛ حالا یکی از مواردش اینجاست، توی این روایت است. جوابش، توی این روایت داریم. یکی از چیزهایش این است: سلب توفیق از آدم میشود. چرا نمیتوانم حقّ خدا را ادا کنم؟ چون حق بندگان خدا را ادا نکردم. خیلی راحت، همچنین خودمانیاش کردم من. کسی که حقّ مردم را ادا نمیکند، حقّ شرعی مردم را ادا نمیکند؛ یعنی، این نمیتواند حقّ خدا را ادا کند، موفق نمی شود. توی این روایت که اینطور است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً» چی؟ «عَلَى حُقُوقِهِ»؛ یا مقدَّمه، برتری یا چی، از اینش فرقی نمی کند، از این جهت. او برتر از حق خداست. توجّه می کنید؟ یا چی؟ راه رسیدن به حقّ خداست. رسیدید؟ اینش فرق نمی کند. هر کس حق بندگان خدا را چی؟ ادا کرد، این موجب می شود که بتواند حق خدا را هم چیه؟ ادا بکند. سلب توفیق مال این است، تمام شد. خیلی راحت، معنا ندارد به اینکه حق دیگران را؛ یعنی حقوق ناس را ضایع بکنی، بعد حقّ الله را ادا کنی، شوخی نکن، علی(ع) میگوید. این شوخی نیست. گوش کن! کسی میتواند حقّ خدا را ادا کند که حق بندگان خدا را ادا کند، نه پایمال کند. وقتی حقّ بندگان را پایمال کردی، حقّ خدا آن هم پایمال شده است.
1- تصنیف غررالحکم و دررالکلم صفحۀ 480
جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ [عَلَى حُقُوقِهِ] فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ كَانَ ذَلِكَ مُؤَدِّياً إِلَى الْقِيَامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir