چرا مشارکت، پایین آمده است؟
تاملی در نقش کلیشۀ «مردم این حرفها را نمیفهمند!» در کاهش مشارکت سیاسی
[قسمت4]
در این شرایط، سیاست و انتخابات، بر سر یک دوراهی قرار میگیرد. در یک مسیرِ بیانتها، باید سیاست را فدای تبلیغات کرد و ناگزیر بایستی منتظر ظهور نسخههای ایرانی سلبریتیهایی نظیر زلنسکی یا ترامپ و رقصهای هیلاری کلینتون در بالاترین سطح سیاست بود و یا در مسیری دیگر و متناقض، با حفظ چارچوبهای شورای نگهبان، شاهد ظهور مدیران/نمایندگانی بود که علیرغم تندادن به تبلیغات، اما سعی میکنند ظاهرِ صحنه را حفظ کنند. در این شرایط، آگاهی عمیقتر مردم نسبت به اغواگریِ تبلیغات، مخصوصاً در درازمدت و در اثر سروکارداشتنِ شبانهروزی با رسانهها، ناگزیر منجر به کاهش مشارکت سیاسی میشود. پشت صحنۀ فیلمهای تبلیغاتی تنها تا زمانی برای مخاطب و مردم، جذاب و اغواگر است که خودِ آنها، دست به ساختِ کلیپها و فیلمهایی نزده باشند و تمایز پشت صحنه و صحنه را تجربه نکرده باشند. با فهم تفاوت صحنه و پشتصحنۀ رسانهای، دیگر تبلیغات جذابیت نداشته و لذا کاهش مشارکت سیاسی در فضای غلبۀ تبلیغات بر سیاست، امری طبیعی است.
راهکار افزایش مشارکت، مشارکتِ مردم در فرایند آگاهی و معرفت
با نظر به شواهد فوق که میتوان جزئیات آنها را با تدقیق بیشتری نیز بیان کرد، بهنظر میرسد مهمترین راهکار برای افزایش مشارکت در انتخابات اسفند 1402 و دیگر انتخاباتهای پیشِ رو، «مشارکت مردم در فرایندِ ارتقاء سطح آگاهی و معرفت از طریقِ انتخابات و سیاستورزی» باشد. انتخابات، بهمثابه عرصهای که تصمیم سیاسی را نمودار میسازد، یکی از دشوارترین و مهمترین عرصههای حیات انسانی است. در انتخابات، هر انسانی، حق تصمیمگیری برای چهارسال از زندگی و حیات تکرارناشدنیاش را به نماینده یا نمایندگانی میسپارد که تصمیمات سیاسیِ آنها، سرنوشتِ جمعی یک ملت را رقم میزند. برای فهم این ماجرا، تنها کافی است به قلمروهای کماهمیتتر از انتخابات مراجعه کنیم. هر کدام از ما برای دادنِ حق وکالت به یک وکیل برای انجام یک معاملۀ مالی حتی نه چندان سنگین و برای اجتناب از مخاطرات احتمالی، حتماً به دفاتر ثبت اسناد مراجعه میکنیم و با رعایت بسیاری از نکات ایمنی، در کمال صحت عقل و با حداکثر آگاهی و شناخت، مانع از هرگونه تصمیم خارج از خواست و ارادۀ خودمان توسط آن وکیل میشویم. بعید میدانم کسی حاضر باشد در حالتی که تحت تاثیر هیجانات قرار دارد و بهصورت عقلانی تصمیم نمیگیرد، تن به چنین وکالتی بدهد. همۀ ما سعی میکنیم فرایند وکالت در دفتر اسناد رسمی را با حداکثرِ عقلانیت و شناخت و معرفت انجام دهیم.
انتخابات، عرصهای است که این وکالت، در بالاترین سطح تاثیر به افرادی دیگر سپرده شده و واگذار میشود. تصمیمات نمایندگان ما، نه تنها بر حیات تکرارنشدنیِ ما، بلکه بر حیات آیندگان و فرزندان ما تاثیرگذار است. از اینجهت، انتخابات و فرایندهای منتهی به آن، مخصوصاً شناخت و انتخاب نماینده، بایستی در عقلانیترین حالت انسانی صورت پذیرد. حتی اگر موضوع این انتخاب و تصمیم، هیجانات و نیازهای احساسی نظیر خورد و خوراک و تفریح و سرگرمی و نظایر آنها باشد، بازهم فرایند انتخاب، بایستی در کمال عقلانیت انجام شود. سیاست، کنترل قوای جسمانی با عقل است. خروج قوای احساسی از دایرۀ عقل، منجر به هلاکت انسان میشود. از اینجهت، انتخابات مظهر عقلانیتِ یک ملت است و مشارکتِ حداکثری در انتخابات، لاجرم بهمعنای ارتقاء عقلانیت، آگاهی و معرفت یک ملت، از طریق مشارکتِ عمومی در آگاهی و عقلانیت است. ارتقاء این آگاهیِ عمومی، جز با مشارکتِ عمومی حداکثری در خودِ فرایند آگاهی و عقلانیت سیاسی ممکن نمیشود. به همین دلیل مهمترین راهکار کوتاهمدت یا بلندمدت برای افزایش مشارکت مردم انتخابات، تلاش برای تعمیقِ آگاهی عمومی است. با این افق روشن است که تکرار کلیشههای «مردم نمیفهمند!» یا «این حرفها سنگین و نخبگانی است!» و نظایر آنها تا میزان با کاهش مشارکت سیاسی مردم در انتخابات و تشکیل حلقههای بستۀ قدرت که سیاست را فدای اصالت تبلیغات کردهاند، پیوند وثیقی دارد. در این فرصت اندک تا انتخابات، افزایش مشارکتِ مردم ناگزیر از فراهمکردنِ مشارکتِ عموم مردم در فرایند آگاهی و عقلانیت و دوری از غلبۀ تبلیغات بر سیاست واقعی و در یک کلمه، «تعمیقِ آگاهی سیاسی مردم با مشارکت خودِ آنها»، بهدور از هرگونه تکنیک فریبندۀ تبلیغاتی و اغواگرانه و سطحیسازیِ امور است.
https://eitaa.com/mojtamaona