هدایت شده از مجتمعنا
فضیلتِ پذیرشِ شکست محسن حسام مظاهری این استیصال، این درماندگی، این حیرت و بهت‌زدگی، این شوکِ ناشی از تصادم با دیوار سختِ واقعیت و رنگ‌باختن شعارها و خطابه‌ها و تبلیغات ایدئولوژیک سالیان، که این روزها بسیاری از ما را آزار می‌دهد، و خشم توأمانی که لاجرم سرکوب می‌شود، گرچه تلخ و گزنده است، اما ازقضا می‌تواند به یک سرمایه‌ی ملی ارزشمند بدل شود و ذخیره‌ای برای آینده‌ی ایران. به شرط آن‌که برخلاف تجارب تاریخی پیشین (از جنگ‌ چالدران، تا جنگ‌های ایران و روس، و تا جنگ تحمیلی هشت‌ساله)، به‌جای انکار شکست یا تأویل و تفسیرهای شعاری و وارونه‌سازِ جذاب اما تخدیرکننده، آن را به‌رسمیت بشناسیم. به شرط آن‌که شکست و هزیمت، به پرسش و مسئله تبدیل شود. به‌شرط آن‌که در گام نخست به شناسایی و فهم دقیق ضعف‌ها و ناتوانی‌ها و در گام دوم تدبیر روش‌مند و به‌روز برای جبران آن‌ها بیاندیشیم. و یکی از ملزومات این امر ـ به‌گمان من ـ بازاندیشی الاهیاتی و ازجمله عبور از گفتمان شهادت [شیعی] است. جامعه‌ی ایرانی امروز تحولات بنیادینی را تجربه کرده و می‌کند که مواجهه با آن‌ها سامان تازه‌ای را می‌طلبد. ما به گفتارهای جدید، به تأملات تازه، به فکرهای نو محتاجیم؛ ما به الاهیات تازه نیازمندیم؛ به بازاندیشی‌های اساسی در فهم و تفسیر تاریخ‌ و دین و فرهنگ و جامعه. مادام که ذهن و زبان ما اسیر گفتمان شهادت است، مادام که حماسه‌ی بزرگ ما (درواقع) شکست است، مادام که پیروزی وعده‌ای الاهی است که حواله به آینده‌ی نامعلوم شده،  مادام که شکست‌هایمان را «عدم الفتح» می‌نامیم و به‌جای فهم عقلانی جهان و خودمان به روایت‌های آخرالزمانی دل می‌بندیم، نمی‌توانیم فرجام دیگری را انتظار بکشیم.    از سرزش‌ و طعنه‌‌ی ملامت‌گران نباید هراسید. به‌جای دمیدن در آتش هیجانات کور و استقبال از جنگی خانمانسوز که می‌تواند کشور را چند دهه به عقب پرتاب کند، بگذاریم شکست با همه‌ی تلخی‌اش ته‌نشین شود؛ تا عمق جان جامعه. و این تلخی آزاردهنده را توشه‌ای کنیم برای فردای کشور و نسل‌های بعدی. پذیرش واقعیتِ شکستِ امروز، روشنگرِ مسیرِ پیروزی فرداست. پ.ن. از باب دفع دخل مقدر: بدیهی است که پذیرش شکست به‌معنای تسلیم‌شدن نیست و منافاتی هم با دفاع ندارد. ۱۴۰۳/۰۷/۰۸