در ڪوی بتان نیست ڪسی زار تر از من در پیش عزیزان جهان خوارتر از من گفتی ڪه مرا یار وفادار بسی هست هستند، ولی نیست وفادارتر از من گر طالب آنی ڪه بیاری بنشینی بنشین ڪه ترا نیست ڪسی یار تر از من چون غنچه اگر سینه تنگم بشڪافی دانی ڪه نبودست دل افگار تر از من خلق دو جهانست گرفتار تو، لیڪن در هر دو جهان نیست گرفتارتر از من جز من دگری را سگ آن ڪوی مخوانید ڪین مرتبه را نیست سزاوارتر از من امروز اگر عشق گناهست، هلالی فردا نتوان یافت گنه‌ڪارتر از من غزل شمارهٔ ۳۱۳ 👳 @mollanasreddin 👳