💢پیرامون یادداشتی که در مورد عصر جدید نوشتم نظرات مثبت و منفی گوناگونی دریافت کردم که لازم است چند نکته را متذکر شوم.
🔺نقد برای اصلاح است نه تخریب. وقتی ما میگوییم وضع مطلوب صداوسیما آنی که میبینیم نیست و نقد میکنیم، برای حرکت به سمت وضع مطلوب است. حتی اگر بخواهیم نسخه جایگزین ارائه دهیم افکار و بستر فکری عموم مردم باید آمادگی پذیرش آن را پیداکرده باشد.
🔺نکته دوم این است که نقد به بعضی چیزها، بعضی برنامهها گویا خط قرمز است. چون پرمخاطب است، مردم میپسندند، جذاب است، مردم با دیدنش دیگر سراغ ماهواره نمیروند...
اشکال همین است!
🔺برنامهسازی درست، مقابله با ماهواره و ساخت برنامههای تقلیدی نیست.
🔺تلویزیون باید در خدمت رشد مردم باشد. سلیقههایشان را ارتقاء بدهد نه کاهش.
🔺معیار فقط جذابیت هم نیست. بلکه جذابیت و محتوای خوب باید در کنار هم باشند.
🔺کاری که رسانه با ناخودآگاه مخاطب میکند ذائقه سازی است. ذائقهای که به تمایلات مردم جهت میدهد، سلیقهها را عوض میکند.
🔺اتفاقی که در عصر جدید میافتد، به صحنه آمدن تواناییهای نمایشی است برای دیده شدن و بیشتر دیده شدن.
🔺چه تواناییها و استعدادهایی؟
آنهایی که برنامهسازان با معیارهایی که تعیین کردند بخواهند.
و آنهایی به مرحله بالاتر میروند که با دیدنش دهانمان بازبماند، سطح هیجانمان را بالا ببرد و احساس سرخوشی کنیم. و اکثراً داورها هم به این افراد رأی میدهند.
🔺این نوع کارها اثرش چیست و چه نتیجهای خواهد داشت؟
مخاطب با ذائقه سازیای که برایش صورت گرفته به انجام این کارها متمایل میشود. بهویژه نسل آینده. کما اینکه تعدادی از گروهها و افراد حاضر در فصل دوم عصر جدید با الهام از فصل اول وارد این عرصه شدند.
🔺علاوه بر اینکه معیار استعداد میشود یک سری موارد محدود و سنجه ارزشمندی آنهم میشود میزان دیده شدن.
دانشمندان، اهل علم، نویسندگان، مادری، معلمی و... همهی اینها استعداد نیستند؟
هستند اما با این معیارها در طول زمان ارزشمندیشان را در اذهان از دست خواهند داد. چون دیده نمیشوند.
همینطور که الآن هم دیده نمیشوند.
🔺 و نکته آخر اینکه به این برنامهها و تأثیرش در طی یکی دو سال نگاه نکنید، افق نگاهتان را وسیع و عمیق کنید و ده بیست سال آینده را ببینید...
@momenaat