هدایت شده از کتاب سفید 📚
تحلیل کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی پیرمرد و دریا درباره‌ی نبرد یک پیرمرد ماهیگیر به نام سانتیاگو با یک ماهی بزرگ (مارلین) است. همینگوی در این اثر به سادگی موضوعی جهانی را انتخاب کرده که به راحتی با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند. همینگوی به ما نشان می‌دهد همیشه پیچیدگی لازم نیست. گاهی یک ایده خیلی ساده، اگر درست روایت شود، می‌تواند بیشتر از هر داستان پیچیده‌ای مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. ساختار داستان داستان از سه بخش اصلی تشکیل شده است: آغاز: معرفی سانتیاگو و زندگی روزمره‌اش در دهکده. میانه: نبرد طولانی و سخت او با ماهی در دریا. پایان: بازگشت به دهکده با اسکلتی از ماهی که توسط کوسه‌ها خورده شده است. شخصیت‌پردازی سانتیاگو شخصیتی ساده و عمیق است. او پیرمردی است که با وجود شکست‌های گذشته، هنوز امید و عزم خود را از دست نداده است. شخصیت او از طریق اعمالش در داستان و رابطه‌اش با دریا و ماهی نشان داده می‌شود. کشمکش کشمکش اصلی داستان، نبرد سانتیاگو با ماهی است که به نوعی کشمکش انسان با طبیعت و خود درونی‌اش نیز محسوب می‌شود. کشمکش داخلی او نیز از تردیدها و عزم مجددش نشات می‌گیرد. سبک و زبان همینگوی به زبان ساده و موجز معروف است. جملات کوتاه، تصاویر ملموس، و حذف جزئیات غیرضروری از ویژگی‌های سبک او هستند. درونمایه داستان پیام داستان درباره استقامت، شکست، و ارزش تلاش در برابر چالش‌هاست. حتی اگر سانتیاگو در نهایت ماهی را از دست می‌دهد، اما او شرافت و توانایی‌اش را در طول مسیر نشان می‌دهد. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid