#جهادگر
#روایت_فتح
این شالشو فقط محرم دور گردنش می انداخت.تا آخر بعد به من می گفت بشورم و میذاشت . کنار تا محرم سال بعد.
محرم ۹۲ می خواست جمع کنه،گفتم: هنوز نَشُستَم. گفت: می خوام همینطورى نگه دارم،منم قسم داد که یه وقت نشورم.
و همونطور گذاشتم کنار.تا روز رفتنش شالشو از من خواست و با خودش برد.
نمی دونم چى تو دلش می گذشت ،فقط اینو میدونم که شالشو برد تا روز وفات حضرت زینب تو سوریه استفاده کند.
ولى دقیقا روز وفات حضرت تو مشهد پیکر قشنگش هم بستر خاک شد.
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
🇮🇷 گروهِ جَهادیِ مُحَمَّد رَسُول اَلله
🇮🇷 سازمان مَردُم نَهادِ آوای مِهرَبانی جَوانان
🌐
Jahadgar.org
🌐
mrjg.ir
🔈
@mrjg_ir