✦ نا-ملّتها و زمین سوخته
←«زمین سوخته»: راهبرد نظم صهیونیستی در منطقه
یکیاز مهمترین پرسشهای امروز جامعهٔ ما، شناخت طرح دشمن صهیونیستی است. دشمن ما چگونه میاندیشد، چه طرحی در سر دارد و با چه برنامهها و بازیگرانی اهداف خود را دنبال میکند؟
نخستین نکتهای که باید در مورد رژیم صهیونیستی بهدرستی درک کرد، عجلهٔ بسیار آن است! این رژیم، فرصت زمانی کنونی را پنجرهای میداند که ممکن است بهسرعت بسته شود؛ ازاینرو، با اقدامات شتابزده و عجولانه میکوشد این فرصت را مدیریت کرده و در جهت اهداف خود بهکار گیرد. اما بهخاطر سرعت و تحولات بزرگی که از سوی دیگر بازیگران در برابر او نیز چیده میشود،
عقل و فراست راهبردیاش را از دست داده و نقشههایش نیمهتمام میماند. بنابراین،
رژیم در بلندمدت بازندهٔ این وقایع خواهد شد، حتی اگر بتواند گروههای نیابتی تشکیل دهد و منطقه را تجزیه و تخریب کند. اما هیچیک از این اقدامات، منجر به بقای نظم صهیونیستی نخواهد شد، چهرسد به توسعهٔ آن!
بهنظر میرسد در محاسبات رژیم، راهبرد،
تبدیل «کل منطقه به زمین سوخته» است تا هیچ بازیگر قدرتمندی در برابر آن باقی نماند، تا بر اساس وسواسهای امنیتی رژیم، تهدیدهای بالقوه و بالفعل، زمینهٔ بروز نیابند. در چنین فضایی، نهتنها قدرت نظامی و امنیتیِ برتر از رژیم در منطقه نباید باشد، بلکه کشورهای دارای دولت و توسعه نیز در زنجیرهٔ قدرت و امنیت، فرمانبردار آن خواهند بود.
هدف حداکثریِ نظم صهیونیستی، استیلای مطلق بر منطقه و تملک همه داراییهای ژئوپلتیکی و اقتصادی است و دستکم، بیقدرتساختن ملتها و سلب هرگونه امکان رشد خارج از نظم موردنظرشان است.
میتوان اینگونه تصور کرد که در این طرح، نظم جهانی آمریکایی با سپردن کنترل منطقهٔ جنوبغرب آسیا (برای مهار ایران و روسیه) به رژیم صهیونیستی، توان و انرژی خود را بر روی چین متمرکز میکند. این راهبرد در هر بخش از منطقه، متناسب با شرایط آن اجرا میشود که در ادامه به چند نمونه اشاره میشود:
ترکیه
ترکیه، عضو ناتو است و ناتو طبق قواعدش، ملزم به حمایت و دفاع از ترکیه است؛ هرچند اروپاییها و آمریکاییها چندان قابلاعتماد نیستند. بنابراین، حملهٔ اسرائیل به ترکیه بسیار بعید و حتی در محاسبات صهیونیستها، نوعی دیوانگی است. اگر قرار باشد ترکیه دستخوش تغییر شود، این تغییر باید درونی باشد، نه از طریق جنگی که آنها را متحدتر خواهد کرد.
سوریه
سوریه باید آنچنان آشفته شود که هیچ حکومت مرکزی قدرتمندی در همسایگی رژیم صهیونیستی شکل نگیرد. تجزیهٔ سوریه، بازیای است که ادامه خواهد یافت و این موضوع عمدتاً به «
نا-ملّت»بودن جامعهٔ آن بازمیگردد؛ جامعهای که نتوانست از
یکی بودن خود در برابر نقشهٔ خارجی (ترکیه و آمریکا) دفاع کند، در برابر نقشههای صهیونیستی نیز توان مقاومت نخواهد داشت. با اینحال، تشکیل
هستههای مقاومت در آینده در سوریه محتمل است.
عراق
عراق نیز در دومینوی «سرزمین سوخته» در اولویت قرار دارد؛ هم بهدلیل همسایگی با محیط اسرائیل و اثرگذاری بر ترکیه و ایران و هم بهدلیل «
نا-ملّت»بودن. عراق هنوز براساس توافق طوایف اداره میشود و مفهوم «دولت_ملت» در آن، معادل عینی و واقعی ندارد. قانون اساسی این کشور نیز با ساختارهای عِرقی_مذهبی حفظ و تاکید میگردد. همین امر، زمینهساز ظهور بازیگران مقاومت و ضدمقاومت (بیرون از دولت) در عراق شده است. در منطق رژیم، عراق مانع و سدی است برای مهار ایران اگرچه با اشغالگری آمریکاییها آسمانش اتوبان هواپیماهای اسرائیلی است. از اینرو، تبدیل عراق به سرزمین سوختهای که نه توان نظامی جدی برای مقابله داشته باشد و نه انسجام درونی برای مقاومت، مهمترین برنامهٔ نظم صهیونیستی است.
یمن
یمن، مزاحمترین بازیگر دور، اما موثر در بههمزدن نظم صهیونی_امریکایی است. رژیم، با تلاشهای اطلاعاتی-تجسسی، بهدنبال واردآوردن ضربه به رأس هرم قدرت است، تا جامعهٔ یمنی را بیسر کند. برخلاف دیگر کشورهای یادشده، یمن شمالی (جامعهٔ هوادار انصارالله) یک «
ملت» است. هرچند یمن، یکی از قبیلهایترین کشورهای منطقه است، اما «
امر ملّی یمنی» در میان هواداران انصارالله شکل گرفته و هر روز قوام بیشتری مییابد. مردم یمن، پساز دورهای طولانی از تحقیر و نادیدهگرفتهشدن از سوی جامعه عربی، امروز توانسته است با انگیزههای الهی و متاثر از تفکر انقلاب اسلامی، هویت خود را بازتعریف کنند(بیشک بخشی از جامعهٔ یمن با ایدهٔ مقاومت مخالفاند). جامعهٔ یمنی امروز از مواهب مادی و معنوی اتخاذ موضع و مدیریت انقلابی بهرهمند است. کسانیکه هیچگاه دیده نمیشدند، امروز به سرخط خبرها و به یکی از بازیگران اصلی منطقه تبدیل شدهاند و طعم دستاوردهای مادی و معنوی مقاومت خود را ذرهذره و توأم با سختی میچشند.
✍
م.ص.صاد
🗓 ۲۹ تیر ۱۴۰۴
#ملت_ایران
#ملت_غزه
@mssadeghi_ir