نمایشگاه انجمن باغ گردو
🔰اجزای اصلی تنه‌ی داستان: ✅ واقعه، هیجان، بحران، انتظار و اوج 🌱 وجود هر یک از این عناصر در داستان
2⃣ هیجان ✅ وجود حوادث درعین‌حال که برای داستان ضروری است، کافی نیست. باید واکنش شخصیت‌های داستان را در مقابله با این حوادث نشان داد و بهترین راه‌انجام این کار نمایان ساختن تأثرات آن‌ها است. رشته‌ی حوادث، استخوان‌بندی داستان را به دست می‌دهد؛ بحران، تنوع و برجستگی به داستان می‌دهد و رشته‌ی انتظاری را که دقت و توجه خواننده را تسخیر می‌کند به وجود می‌آورد و پس‌از این‌که به وجود آورد حفظ می‌کند. 🔰 هیجان درحقیقت نمک داستان است 3⃣ بحران ✅ داستان هرچه باشد نباید یکنواخت باشد. پیداست چنان‌چه رشته‌ی نقل داستان بر خط مستقیمی پیش رود و تنوعی نیابد و پست‌ وبلند و فراز و فرودی پیدا نکند و حوادثی ضمن آن روی ندهد، داستان یکنواخت و خسته‌کننده خواهد بود. برای این‌که بتوان علاقه و میل خواننده را زنده نگه‌ داشت باید کاری کرد که خواننده درباره وقایعی که روی می‌دهد بیندیشد و بخواهد که به نیروی حدس و گمان ماهیت حوادث آتی را دریابد. به‌عبارت‌دیگر؛ دنباله حوادث و سرنوشت اشخاص داستان به راه افتد... در انتظار بماند. وظیفه‌ی بحران، ایجاد چنین احساسی است. 4⃣ اوج ✅ اوج، قله‌ی جاذبه و احساس داستان است. بخش عمده‌ی لطف داستان در همین نقطه تمرکز می‌یابد. اوج، در معنا«جوهر علایق» داستان است. نکته‌ای که دانستنش برای نویسنده‌ی تازه‌کار خیلی خالی از فایده نیست این است که به هیچ روی نباید اوج را«کش» دهد و در این نقطه زیاده‌گویی کند. نتیجه‌ی کار باید در یک یا حداکثر دو«بند» بیاید. 🔰 این یک یا دو بند باید پر از شگفتی و مالامال از شور یا سرشار از ترس و دلهره باشد. اوج داستان‌های نویسندگان معروف جز این نیست. 💢 یکی از مشخصات داستان خوب این است که اوج آن به‌سهولت قابل‌تشخیص بوده و از این حیث از سایر بخش‌های داستان متمایز است. @nahal313