✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۳۴"
#نامه۵۳
"الاِختِبَارُ وَ الصَّالِحِیَّهُ فِی استِعمَالِ العُمَِالِ"
"آزمون و شایستگی در به کار گماردن کارگزاران"
"ثُمَّ اُنْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اِخْتِبَاراً وَ لاَ تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ اَلْجَوْرِ وَ اَلْخِيَانَةِ"
سپس در كارهاى كارمندانت بنگر! و آنها را با آزمايش و امتحان بكار وادار! و از روى ميل و استبداد آنها را بكارى و اندار، زيرا استبداد و تسليم تمايل شدن، كانونى از شعبههاى جور و خيانت است.
"وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ اَلتَّجْرِبَةِ وَ اَلْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ اَلْبُيُوتَاتِ اَلصَّالِحَةِ وَ اَلْقَدَمِ فِي اَلْإِسْلاَمِ اَلْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلاَقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي اَلْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ اَلْأُمُورِ نَظَراً"
و از ميان آنها افرادى كه با تجربهتر و پاكتتر و پيشگامتر در اسلامند برگزين، زيرا اخلاق آنها بهتر و خانوادۀ آنها پاکتر، و همچنين كم طمعتر و در سنجش عواقب كارها بيناترند.
"ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ اَلْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اِسْتِصْلاَحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ"
سپس حقوق كافى به آنها بده زيرا اين كار آنها را در اصلاح خويش تقويت مىكند، و از خيانت در اموالى كه زير دست آنها است بىنياز مىسازد بعلاوه اين حجتى در برابر آنها است اگر از دستورت سر پيچى كنند يا در امانت خيانت ورزند.
💠 شرح نامه
📍امام عليه السلام در اين بخش از عهدنامه به مطلب مهم ديگرى؛ يعنى بيان صفات كارگزاران حكومت مىپردازد و مىفرمايد: « شك نيست كه زمامداران بدون همكارى كارگزارانشان نمىتوانند كارى انجام دهند. چنانچه اين كارگزاران افرادى صالح و سالم باشند، امور مملكت بر محور صحيح مىچرخد وگرنه در همه جا فساد و ظلم و جور آشكار مىگردد. امام در اينجا معيار انتخاب آنها را آزمايش و امتحان قرار داده و مالك اشتر را به شدت از اينكه معيار رابطهها - و نه ضابطهها - حاكم گردد و بدون مشورت آنها گزينش شوند برحذر مىدارد و تصريح مىكند كه انتخاب بدون مشورت و يا با تمايلات شخصى مجموعهاى از شاخههاى جور و خيانت را بهوجود مىآورد. اين گفتار امام در واقع اشاره به اوضاع نابسامان جامعۀ اسلامى در زمان خليفۀ سوم دارد كه گروهى از بنىاميّه را به سبب رابطۀ خويشاوندى و بدون هيچگونه مشورت (يا مشورت با امثال مروان كه او هم از بنىاميّه بود) براى پستهاى حساس كشور اسلام برگزيد و آنها هم مصداق بارز
«جِمٰاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الخِيَانَةِ» بودند؛ تا توانستند ظلم و ستم كردند و اموال بيتالمال را به غارت بردند به گونهاى كه همۀ مسلمانان ناراحت شدند و شورش عظيمى بر ضد آنها و بر ضد خليفه برپا شد.
📍آنگاه امام اوصاف آنها را در سه جملۀ كوتاه و پرمعنا بيان مىدارد و مىفرمايد: «و از ميان آنها افرادى را برگزين كه داراى تجربه و پاكى روح باشند از خانوادههاى صالح و پيشگام و باسابقه در اسلام»؛
(وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ) . وصف اوّل يعنى باتجربه بودن در كارى كه براى آن انتخاب مىشود تأثير غير قابل انكارى دارد و همۀ كسانى كه مىخواهند شخصى را براى كار مهمى انتخاب كنند بر آن تأكيد دارند كه بايد در آن امر صاحب تجربه باشد. و «الْحَيٰاء» كه به معناى انقباض نفس در مقابل معصيت است در واقع اشاره به نوعى از وصف عدالت است، زيرا عدالت به معناى مصطلح كه حالت خداترسى درونى و پرهيز از گناه است، تقريبا با حيا به معناى وسيع كلمه يكسان خواهد بود. اما وصف سوم؛ يعنى از خانوادههاى صالح و پيشگام در اسلام بودن اشاره به همان معناى وراثت است، زيرا خانوادههاى اصيل افزون بر اينكه صفات ذاتى خود را به فرزندان خويش منتقل مىكنند به امر تربيت آنها نيز همت مىگمارند و غالباً فرزندان صالح و سالمى را تقديم جامعه مىكنند. آنگاه امام عليه السلام به ذكر دليل براى انتخاب افرادى كه واجد اين صفاتاند پرداخته مىفرمايد: «زيرا اخلاق آنها بهتر و خانوادۀ آنان پاكتر و توجّه آنها به موارد طمع كمتر و در سنجش عواقب كارها بيناترند»؛
(فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً ، وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً) .. با توجّه به اينكه ضمير «انهم» به كسانى كه داراى مجموعۀ اين صفات اند باز مىگردد، آثارى كه امام براى آنها بر شمرده هر يك نتيجۀ يكى از اين اوصاف است.