❤️ساعت عاشقی❤️ 🍃معشوق نازنین می‌خواهم امشب پیش از آن که با تو درد دل کنم کمی برای عاشق‌های زمینی حرف بزنم. اجازه می‌دهی؟ آهای عاشق‌های زمینی! چند شبی هست که با مرور خاطره‌های شما دارم عشق را مرور می‌کنم و دعایتان می‌کنم که روزی عشقی را بچشید که انتها ندارد عشقی که نه در زمان می‌گنجد و نه در مکان. عشقی که در حصار زمان و مکان گرفتار شود عشقی نیست که بشود با آن زندگی را تفسیر کرد. جز دعا کاری از دستم ساخته نیست دعا می‌کنم عشقتان از زندان زمان و مکان آزاد شود. آقا! من عاشق‌هایی را دیده‌ام که وقتی رشتۀ عشقشان گسسته شده نگاهشان را به رگ حیاتشان خیره کرده‌اند و به دنبال تیغی برای بریدن آن. چه خوب که خیالم آسوده است تو می‌دانی که من چه می‌گویم و مهر تکفیر و انحراف را به پیشانی‌ام نمی‌زنی. من برای عاشقان این چنینی احترام قائلم زیرا فهمیده‌اند که وقتی عشق به پایان می‌رسد بی‌هیچ فاصله‌ای باید زندگی هم به پایان برسد. آنها دنیای بدون عشق را جهنّمی سوزان می‌دانند. گر چه معشوقشان را اشتباه برگزیده‌اند. تا کسی عاشق نشود حال این عاشق‌های به آخر خط رسیده را نمی‌فهمد. می‌خواهم عاشقت شوم از جنس همین عشق‌هایی که اگر احساس کردم به آخرش رسیده دیگر زندگی را تاب نیاورم. درست است که عشق تو هیچ گاه به انتها نمی‌رسد ولی عاشق تو باید همیشه در این خوف باشد که نکند کاری کند که رشتۀ عشق تو از دلش پاره شود. عشق تو پایان یافتنی نیست ولی می‌شود عشقت از دل کسی زدوده شود. عاشق وقتی زندگی بدون عشق را مرگ حقیقی بداند با همۀ وجودش از هر چه عشق تو را از او می‌گیرد پرهیز می‌کند. این راز ناگفتۀ تقواست. تقوا یعنی پرهیز از هرچه که عشق تو را می‌گیرد آن هم به خاطر ترس از مرگ حقیقی. من از این مرگ نمی‌ترسم زیرا دارم با آن نفس می‌کشم. باز هم تحقیر شدم برای عاشق نبودن. ولی هنوز امید دارم یک روز عاشقت می‌شوم آقا! شبت بخیر معشوق نازنین ! @namebepedar