#حدیث_روز
💠 *«مردی در قلههای رفیع نور»*
🍃 او را با ابهت و صلابتش میشناسیم، همان ابهت و صلابتی که کفار مکه همین که او را سوار بر اسب و در حال نزدیک شدن میدیدند، دست از آزار مسلمین بر میداشتند و با ورودش درصدد دفاع از خود بر میآمدند.
🔶 هنوز طنین صدایش در مکه به گوش میرسد:
«دروغ کجاست؟ حقیقت کجاست؟ درحالیکه محمد صلیاللهعلیهوآله هنوز حرفهایش را برایتان نگفته است. من به دین برادر زادهام درآمدهام. هرکس جرأت جنگیدن دارد، بیاید با من بجنگد!»
🍃 نیرومند بود و بالابلند. وقتی که راه میرفت چونان صخرهای بود محکم و پُرصلابت.
آن روزها که مکه زیر چکمۀ فساد له شده بود، محمدامین پیام آزادی انسانها را سر داد. و حمزه، دلاورمردی که جنگاوریاش هیچگاه مایه غرورش نشد، با افتخار به یاری پیامبر شتافت.
🔶 سن و سالی داشت برای خودش. اما دلاورمرد اُحُد بود و شمشیرش پابهپای شمشیر علی علیهالسلام پیش میرفت.
چون شیر میجنگید و یک تنه جماعتی را حریف بود. دلاورانه جنگید؛ اما ناجوانمردانه کشته شد.
حمزه پشت و پناه رسول الله بود و مایۀ آرامش و امنیت مسلمانان.