. شد مادر ما کشته با دستای کینه مسمار در رفته فرو تا عمق سینه چل مرد جنگی بود و یک زن پشت اون در در رو شکستن اُفتادش بر روی مادر.. چهل تا نامرد با تازیوونه زدن یه زن رو چه وحشیوونه خدا گواهه که محسن کُشت میزد به مادر با لگد و مُشت ای وای مادر.. پیشه چشایه حیدرش میزد به بازو با بغض و کینه هی عدو میزد به پهلو باید یکی چشم حسن رو میگرفت تا.. اونجا نبینه میزدن سیلی به زهرا.. یه سیلی خوردو.. گوشواره اُفتاد بلند شد اما.. دوباره اُفتاد قنفذ می خنده زینب غمینه مادر پُر از خون روی زمینه ای وای مادر.. تو کربلا ارباب ما لب تشنه بوده در زیر تیر و نیزه ها و دشنه بوده می دیده زینب یک سپاه اومد تو گودال کشتن حسین و پیکرش هم گشته پامال رو خاک گودال تا دست و پا زد سر حسین و.. به نیزه ها زد بعد از غروب و بعد از جسارت نامردا رفتن برای غارت.. ای وای زینب.. زینب به سر میزد میونه قتلگاهش خیره به سمت خیمه ها مونده نگاهش خونین و خاکی و خضاب گردیده گیسوش چون مادرش خورده لگد محکم به پهلوش ده تا سواره با نعل تازه رو جسم ارباب داره می تازه سرش رو نیزه دیده پُر از تب میزد یه نامرد سیلی به زینب ای وای زینب.. شعر و سبک ملتمس .👇