─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «بهار زندگی‌ام!» کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهـانش نیست تحمّل غــــــم هجــــر تو، در تـوانش نیست کــسی کــه ســوخــــته از انتـظار ، می‌داند دل از فراق توجسمی بود،که جانش نیست کسی که روی تو را دیدیک نظر،چون خضر چگونه آرزوی عمــــر جــــاودانش نیست؟! کســی که درک کــــند دولت حضـــور تو را نیاز گوشـــۀ چشمـی به دیگـــرانش نیـست نه التفات بـه طـوبـی کــند، نه میل بهشــت که بی حضور تو،حاجت به این وآنش نیست به خاک پای تو ســوگنــد، ای همیشــه بهار! گلی که بوی تو دارد، غــمِ خـــزانش نیست بــهار زندگـــی‌ام در خــــــزان نشـــست بیا «بهار نیســت به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهـــــرا تو گـــریه کن! که کسی به جز تو با خبـر از قبــر بی‌نشانش نیست بیـا و پـــرده ز راز شــــهادتـــــش، بـردار پســـر که بی‌خـبر از مادرِ جوانش نیست،،، شعر:محمدجواد غفورزاده ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌