ازبس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عطر بقیع میوزد از باغ دفترم شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه از گندم مـزار شما ساده بگذرم مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند مثل همیشه در صف این خانه آخرم نقش است بر کتیبه ی خلقت هوالکریم ثبت است بر جریده ی عالم هوالکرم من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع نذر ضریح توست النگوی مادرم آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم حالا خودم کلون قدیمی این دَرَم گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم گفتی که این شما و سرای برادرم اینها دو واژه اند که با هم غریبه اند برصفحه چون دوخط موازی: : مثل نسیم صبح به عرفان‌ رسیده ایم وقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،