#امامکاظم_عزاداری
#زمزمه
▪️زمزمه سنتی شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
ز بس کم سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم
به احوالم بگرید تا سحر زنجیر خونینم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
شب و روزم شده یکسان درین تاریکی زندان
تنم چون شمع سوزانی لبم در خواندن قرآن
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
مرا دشمن زند هرشب میان خواب و بیداری
برای روزه دار اینجا شکنجه گشته افطاری
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
صفا بگرفته زندان از من و حال مناجاتم
کجایی مادرم زهرا بیایی تا ملاقاتم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
اگر سهم من از سندی کتک بود و جسارت بود
زبانم روضه خوان بر عمه زینب در اسارت بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
تمام روضه ی من گرچه تنهایی و هجران بود
ولی نعش حسین جدم به زیر سُم اسبان بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
✍ امیر رضا فرجوند
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی