بلاخره موفق شدم فیلم «سلام» را ببینم... خیلی حالم دگرگون است... مشهورترین رپر زن فرانسوی، ملانی دیامز، که فروش آلبوم‌هایش میلیونی بوده و میلیون‌ها تماشاگر داشته؛ در اوج ثروت و شهرت، آزاد از پوشش و ... خودکشی می‌کند... چون هیچکدام از اینها به او حس خوشبختی منتقل نمی‌کرده... اما پر از حس پوچی و رنج بوده. تا اینکه در اوج دردی که در قلب خود داشته، در یک مهمانی، کاملا تصادفی (که از سوی خداوند حساب شده بوده) کسی را در مهمانی می‌بیند که از جمع فاصله می‌گیرد و می‌گوید وقت مناجاتش با خداست... وقت نماز است... و او همان لحظه احساس می‌کند به چنین چیزی نیاز دارد. دعا. نماز. مناجات با خدا... خیلی نکات عمیقی در مسلمان شدن او هست که باید به آن پرداخت... وقتی می‌گوید همه چیز داشتم اما احساس خوشبختی نمی‌کردم. تا اینکه با قرآن آشنا شدم. شروع کردم به خواندن و خواندن و تمام. مسلمان شدم. دلایلی می‌آورد که بعدا به آن می‌پردازم اما این نکته خیلی برایم خاص بود که می‌گوید: پیش از این احساس می‌کردم هیچ کاری برای انجام ندارم. اما وقتی مسلمان شدم، دیدم چقدر کار برای انجام دارم و شروع کردم به نوشتن فهرستی از وظایفم... @ninfrance