✅
#داستان_نجبادی
جونم واسدون بیگد کوووو،،،
یبار رفدم بازار کفش بسونم، از یه جفت خیییلی خوشم اومد😍
به فروشنده گفتم واسم آورد،،، پوشیدم واسم تنگ بود☹️عام خریدمش.. دوسش داشتم
@njf_online
فروشنده گف جا واز میکونه خوندل نباش.
خلاصه ای کو یزه وخ شد پوشیدم عام اندازم نشد کو نشد😞
با خودم گفدم همی نزدیکا میپوشم کو پام اذیت نشه... آخرش لامصب پامو میزد... دیگه چاره ای نبود کفشا رف گوشولی کمد.
هیچی امید نداشتم دیگه کو اینا جا واز کونه... دیگه از فکرش اومدم بیرون
فقط رامبرید، چیطوره، جا زخماش رو پاوام موندس😕
حالا مص بعضی آدماس
باید بوسیدشون عا هشدشون کنااار
حال هر چی کو دوسشون داشته باشی
آخرش زخمی حرفاشون رو قلب آدم میمونه....
✍ مریم
❤️⃝⃡🇮🇷 بزرگترین کانال نجف آباد 👇
🔰 @njf_online