#متن_روضه
#اربعین
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
چه تلخ می شود این روضه ها بدون شما
چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما
منم غریبه و شب تیره و مسیرم سخت
کجا روم چه کنم بی شما بدون شما
🔸پیامبرفرمودند: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه. من و علی ، دو پدر این امت هستیم.
یعنی تا امام زمان، همه ی امامان باباهای ما هستند،اگه یه بچه با باباش حتی زیارت بره،بچه است،دستش رو باباش رها کنه،احساس کنه باباش رو گم کرده،بی قرار میشه، فقط ناله میزنه و اشک می ریزه،دیدی تا حالا؟
🔹سئوال میکنی بچه چی شده؟فقط گریه میکنه،هق هق میکنه، کدوم از ما همچین حالی داریم؟ کدوم از ما از آقامون خبر داریم؟از این بابای مهربون..
کجاست خیمه سبزت که راه گم کردم
مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما
تمام لطف نفس های ما حضور شماست
چگونه بال زنم تا خدا بدون شما
قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر
▪️چرا امام زمان،شال عزا به کمر بسته؟آقایی که می فرماید: در این مصائب اگه اشک چشمم خشک بشه خون گریه می کنم.وقتی امروز ببینه عمه اش زینب با قد خمیده داره میآد،دیگه رو پا ایستادن امام زمان مشکل میشه.. 😭
قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر
چه سرد می شود این روضه ها بدون شما
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
🔹اسمت رو بنویس جزو زائران روز اربعین،حاشا به کرم آقا،اگه دل هایی که امروز برا حرمش می تپه،جزو زائراش ننویسه..
🔸ملا عباس چاوش وقتی با جوانها اومدند کربلا،پای پیاده، ابی عبدالله در عالم رؤیا اومد دیدن اینها، ملا عباس داره در رؤیا می بینه،تا اومدند از جا بلند شن،
آقا فرمودند:بشینید ملا عباس،خیلی خسته شدید این همه راه پیاده اومدید، جان حسین بشینید..
🔹ملا عباس چند تا دلیل داشته اومدن من؛
اولین اینکه بدونید:هر کی میاد زیارتم من دیدنش میام،هر دیدی یه بازدیدیداره.
یه دلیل دیگه اش، ملا عباس وقتی می اومدید یه پیرمردی جلوی جلسه ی شما، جلوی در،کفش های نوکرها رو جفت میکنه،دوست داشت با شما بیاد کربلا،
گرفتار بود،پول نداشت آه کشید سلام من ِ حسین رو بهش برسونید،بگید :حسین فراموشت نکرده…😭
حالا هرکی می خواد زائر بشه بسم الله، دست ادب روی سینه ات بگذار:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
حالا یه سلام از زبون بی بی زینب بگیم:
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ
گفت:حسین
منم آن کوهی که از داغت در هم شکستم
من همون زینبم که شام رو روی سر اونها ویرون کردم،اما دیگه طاقت ندارم..
منم آن کوهی که از داغت در هم شکستم
شکستم آن گونه که نشناسی من که هستم.. 😭
▪️حسین جان یادت ِ، من متحیر بودم بالای گودال ِ قتلگاه،
هی میگفتم:این حسین ِ منه من باور نمی کردم، تو خودت از گلوی بریده صدا میزدی،اُخی اِلیَّ، اشتباه نیومدی زینب من حسینتم..😭
▪️حالا حسینم، امروز اگه من خودم رو معرفی نکنم نمی شناسی.
منم همون همسفر ِ زار و تنها
که هنوز باور نداره تو این دنیا
فاتحه خون ِ تو شده رو این خاک ها
آب می ریزم رو مزارت ای تشنه لب
رسیده وقت دیدارت ای تشنه لب
می خوام بمیرم کنارت ای تشنه لب
سالار زینب یا حسین ای تشنه لب
تو از رو نیزه دیدی که هرچی من کشیدم
من از پای نیزه سنگ ها رو بر جون خریدم
یادت میاد افتاد سرت از نیزه ها
دویدم و بغل گرفتم تو رو تا
سرت نمونه زیر پای ِ مرکب ها
یادم میآد تو مجلس ِ نامحرم ها
سر تو بالا آمد از تشت طلا
که چشم های بی حیا برگرده از ما
سالار زینب یا حسین ای تشنه لب
اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم
رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم
▪️یادته چه طور می رفتی کنار بدن علی اکبر؟دیگه قوَّتی تو پاهات نبود،زینب همون حال رو داره.. 😭
بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر
برای روضه مان در عزای یکدیگر
حالا زینب رسیده کنار عشقش می خواد روضه بخونه،بگه حسین:بیا با هم روضه هامون رو مرور کنیم..😭
من از اصابت آن سنگهای بی احساس
تو از نگاه یتیمت به نیزه ی عباس
به زخم ِ کاری ِ نیزه که بازی ات میداد
به نقش های کبودی که بر تنم افتاد
بر آن صدای ضعیفت، بر این نفس زدنم
برای چاک لبانت، به زخم های تنم
همین بس است بگویم که زخم تسکین است
که گوش های من از ضرب دست سنگین است
آاای حسین... 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌