(امام موسی ابن جعفر ع)
بابا رضاجان،ای نور چشمان
زنجیر بر گردن ببین در کنج زندان،در غریبی زار و حیران
بابا رضا در گوشه ی زندان حزینم
از دوری معصومه ام زار و غمینم
بابا شهید از زهر ظلم مشرکینم
از هجر رویت جان من با غم قرینم
بابا رضاجان،ای نور چشمان
گشتی یتیم آخر تو از جور لعینان،در غریبی زار و حیران
بابا به زندان و به غربت خوار و زارم
بی مونس و بی یاور و بی غمگسارم
روزم سیه تر باشد از شب های تارم
زهر جفا آتش زده قلب فگارم
من خوار و زارم،یاور ندارم
رفتم من از دار فنا زار و پریشان،در غریبی زار و حیران
در کند پای نازنین شاه خوبان
زنجیر بر گردن ز ظلم و جور عدوان
از هجرت روی عزیزان بود حیران
می گفت یا رب رس به فریاد غریبان
از ظلم هارون،آن شوم ملعون
رفت از جهان نوباوه ی ختم رسولان،در غریبی زار و حیران
در زیر زنجیر ستم موسی بن جعفر
رفت از جهان سوی جنان نزد پیمبر
زد از رطب زهر جفا بر قلبش آذر
زهرا به جنت شد از این ماتم مکدر
موسی بن جعفر،آن نور داور
شد عازم باغ جنان از کنج زندان،در غریبی زار و حیران
نشنیده کس شاهی دهد جان کنج زندان
ای آسمان از ظلم تو فریاد و افغان
تابوت بهرش جز دری نبود به دوران
از این جفا زهرا به جنت شد نواخوان
زهرا حزین است،زار و غمین است
جنت سیه پوش از غم سلطان خوبان،در غریبی زار و حیران
می گفت با آه و فغان ربی غیاثی
ای دادخواه بی کسان ربی غیاثی
الغوث یا رب الامان ربی غیاثی
موسی بن جعفر را رهان ربی غیاثی
از کنج زندان،ای حی منان
بنما خلاصم یا رب ای خلاق سبحان،در غریبی زار و حیران
شاها حسامی در عزایت دلغمین است
از این مصیبت روز و شب زار و حزین است
افسرده خاطر از جفای مشرکین است
چشم شفاعت سوی خیر المرسلین است
احسان تو بنما،در یوم فردا
مپسند شاها در قیامت زار و حیران،در غریبی زار و حیران
زمینه:رکمان لقمه دار
#حسامی
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati