برگی زرین از امام خمینی(۱۴۵) ‏‏ادامه سخن در ارکان توبه ‏ ‏‏و باید انسان با ریاضات علمی و عملی و تفکرات و تدبرات لایقه لازمه در تخلیص توبه بکوشد، و بفهمد که محبوبیت پیش حق تعالی به میزان حساب در نیاید. خدا می داند. صورت حب حق در آن عوالم چه انوار معنویه و تجلیات کامله ای است و خداوند تبارک و تعالی با محبوب خود چه معامله می فرماید.‏ ‏‏ای انسان چه قدر ظلوم و جهولی و قدر نعم ولیّ النعم را نمی دانی. سالها در نافرمانی و ستیزه با چنین ولیّ نعمی که تمام وسایل آسایش و راحت تو را فراهم فرموده بدون آنکه برای او، نعوذ بالله، فایده و عایده ای تصور شود، به سر بردی و هتک حرمت کردی و بیحیایی و سر خودی را به آخر رساندی، اکنون که نادم شدی و برگشت نمودی و توبه کردی، حق تعالی تو را محبوب خود گرفت. این چه رحمت واسعه و نعم وافره ای است! خداوندا، ما عاجزیم از شکر نعم تو، لسان ما و همه موجودات الکن است از حمد و ثنای تو، جز آنکه سر خجلت به پیش افکنیم و از بیحیاییهای خویش عذر بخواهیم چاره نداریم. ما چه هستیم که لایق رحمتهای تو باشیم، ولی سعه رحمت و عموم نعمت تو بیش از آن است که در حوصله تقریر آید. أنت کما أثنیت علی نفسک.‏ و نیز باید انسان بکوشد تا آنکه صورت ندامت را در دل قوّت دهد تا ان شاء الله به بیت «احتراق» وارد شود. و آن چنان است که: به واسطه تفکر در تبعات و آثار موحشه معاصی ندامت را در دل قوّت دهد، و نمونه نار الله الموقده را خود به اختیار خود در دل خود روشن کند و قلب را به آتش ندامت محترق کند تا آنکه همه معاصی از آن آتش بسوزد و کدورت و زنگار قلب مرتفع شود. بداند که اگر این آتش [را]‏‏ ‏‏در این عالم خود برای خود روشن نکند، و این در جهنم را، که خود باب الابواب بهشت است، به روی خود مفتوح نکند، از این عالم که منتقل شد، ناچار در آن عالم آتش سخت سوزناکی برای او تهیه شود و ابواب جهنم به روی او باز گردد و ابواب بهشت و رحمت به روی او منسد گردد.‏ ‏‏خداوندا، سینه سوزناکی به ما عنایت فرما، و از آتش ندامت جذوه ندامت ‏‎‏در قلب ما بیفکن و آن را به این آتش دنیایی بسوزان و کدورت قلبیه ما را بر طرف فرما، و ما را از این عالم بی تبعات معاصی ببر. إنّک ولیّ النعم و علی کلّ شیء قدیر.‏ @nyaz_ir