مهاتما گاندی: حیات شخص پیامبر اسلام به نوبه خود نشانه و سرمشق بارزی برای رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب می­باشد.([3]) جواهر لعل نهرو: مذهبی که پیامبر اسلام تبلیغ می­کرد به واسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری، مورد استقبال توده­های کشورهای مجاور شد.([4]) ولتر فرانسوی: حضرت محمد9 بی­گمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهانگشایی توانا، قانون­گذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد.([5]) پیرسیمون لاپلاس: منجم و ریاضی­دان بسیار معروف فرانسوی در قرن 18 و 19 میلادی بود که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرد. او یکی از محققین غربی است که در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است: گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم، ولی آیین حضرت محمد9 و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف می­کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه­اش بزرگ و با ارزش می­باشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی­نیاز نیستیم.([6]) پرفسور ارنست هگل: یکی از بزرگترین و پرنفوذترین فلاسفه آلمانی الاصل قرن 19 می­گوید: اسلامیت طرح خیلی جدید و در عین حال، طرح غیر مخدوش و بسیار عالی توحید می­باشد.([7]) هربرت جرج ولز: نویسنده و محقق انگلیسی در کتاب سرمایه سخن می­گوید: اسلام تنها دینی است که هر بشر شرافتمند می­تواند به داشتن آن افتخار ورزد... تنها دینی است که من دریافته­ام و بارها گفته­ام که آنچه از سرّ خلقت آگاه است و با راز آفرینش آشنا و همه جا با تمدن همراه است، دین اسلام می­باشد. گوته: دانشمند، شاعر و نویسنده معروف آلمانی که تأثیر عمیقی بر ادبیات آلمان و جهان بر جای گذاشت، در کتاب دیوان شرقی و غربی می­گوید: مندرجات کتاب قرآن ... ما را مجذوب می­کند و به شگفت می­آورد و سرانجام به تعظیم و احترام بر می­انگیزد. جورج برنارد شاو: 1950 ـ 1856 بزرگترین نویسنده انگلستان بعد از شکسپیر که افکار او در زمینه مذهب، علم، اقتصاد، خانواده و هنر اثر عمیقی بر روی مخاطبین خود داشت و امواج خروشان افکارش در جوامع غربی منجر به روشن­گری افکار عمومی مردم گردید، در رابطه با شخصیت والای پیامبر بزرگ اسلام چنین می­گوید: من همیشه نسبت به دین محمد9 به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آورش نهایت احترام را داشته­ام، به نظر من اسلام تنها دینی است که دارای آن­چنان خاصیتی است که می­تواند تغییرات گوناگون را به خود جذب کند و خود را با اشکال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دین حضرت محمد9 چنین پیش بینی کرده­ام که کیش او برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود. همان طوری که در اروپای امروز هم پذیرش آن آغاز شده است. من معتقدم که اگر مردی مانند پیامبر اسلام فرمان­روایی مطلق جهان عصر جدید را احراز کند، طوری در حل مسایل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر به شدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.