📌رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی/ج ۱ - قسمت دوم 💠 شهادت امام‌حسین(ع) باید ما را به تفکر و تحلیل تاریخ وادار کند 💠 قرآن غالباً یک متن تاریخی است 💠 یک نمونه از آیات قرآن که ظاهراً تاریخی نیست 💠 با توجه به بُعد تاریخی آیات، معنای آنها را بهتر می‌فهمیم استاد در حسینیۀ ام‌ابیها(س) شهادت امام‌حسین(ع) باید ما را به تفکر و تحلیل تاریخ وادار کند حادثۀ شهادت امام‌حسین(ع) از جهاتی بزرگتر از حادثۀ شهادت همۀ اولیاء خداست. شهادت امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن مجتبی(ع) فردمحور است. این سه شهادت بیشتر حالت ترور دارند، ولی امام‌حسین(ع) با حرکت جمعی و آگاهانه مردم شهید شد. دیگر امامان معصوم توسط خلیفۀ وقت مسموم شدند، اما در شهادت امام‌حسین(ع) حرکت مردمی مؤثرتر از وجود یزید ملعون بود. اگر عقیدتی به دین نگاه کنید می‌گویید مردم کوفه به مبدأ، معاد یا ولایت اهل‌‌بیت(ع) ایمان نداشتند، اگر اخلاقی به دین نگاه کنید می‌گویید آنها آدم‌های خبیثی بودند، اگر احکامی نگاه کنید و بحث را به شکم‌های‌ پُر از لقمه‌های حرام محدود کنید، آن‌وقت خودتان را از فهم خلاص کرده‌اید. این موضوع تحلیل تاریخی می‌خواهد و باید ما را به فکر در تحلیل تاریخ وادار کند. قرآن غالباً یک متن تاریخی است روش قرآن در تربیت انسان غالباً تاریخی است، این روش هم شما را وادار به تفکر می‌کند و هم در ویژگی‌های فردی باقی نمی‌گذارد، بلکه به تفکر در مناسبات اجتماعی وا می‌دارد. براساس یک نگرش‌سنجی، درصد بالایی از مردم ایران دین را از سیاست جدا می‌دانند. این تلقی به‌خاطر نگاه نکردن به تاریخ اسلام -آنچنان که باید و شاید- و عدم‌توجه به این نکته است که قرآن غالباً یک متن تاریخی است. قرآن اکثر تذکرات، مواعظ، اخلاقیات و اعتقادات را در ضمن داستان‌های تاریخی بیان می‌کند. یک نمونه از آیات قرآن که ظاهراً تاریخی نیست سورۀ فرقان، آیات 50 تا 53: «وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى‌ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً»؛ ما اين آيات را به‌صورت‌هاى گوناگون براى آنان بيان كرديم تا متذكّر شوند، ولى بيشتر مردم از هر كارى جز ناسپاسی ابا دارند. «وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيرًا»؛ اگر می‌‌خواستیم در هر شهر و روستایی، یک پیامبر می‌فرستادیم. «فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً»؛ ای پیامبر! از کافران اطاعت نکن و با آنها جهاد کبیر کن! (این آیه مربوط به مکه است، لذا منظور جهاد با شمشیر نیست.) «هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً»؛ او است خدایی كه دو دريا را به هم آميخت، اين شيرين و گوارا و آن شور و تلخ است، و ميانشان مانعى قرار داد. با توجه به بُعد تاریخی آیات، معنای آنها را بهتر می‌فهمیم مشرکین به رسول‌خدا(ص) گفتند تو پیامبر مردم مکه هستی، خدا یک پیامبر برای مدینه و یک پیامبر برای طائف بفرستد، تا هر قومی پیغمبری داشته باشد و مردم مجبور نباشند به پیامبر قوم دیگر تن بدهند. باید روی این حرف ظاهراً مصلحت‌اندیشانه خیلی کار بشود. وقتی به بُعد تاریخی این آیات نگاه می‌کنیم معنای آنها را بهتر می‌فهمیم. حرف مردم اگرچه بد نیست، اما بسیار خطرناک است، لذا خدا پیامبر را از اطاعت آنها نهی می‌کند و دستور می‌دهد با مشرکین جهاد کند. توجه به قصه نزول این آیات ربط اشاره به قرار رفتن دو دریای شیرین و شور را به آیات قبلی می‌فهماند. شاید منظور این باشد که اختلاف‌های بین اقوام دلیل نمی‌شود که هر قومی یک پیامبر داشته باشد، همان‌طور که خدا می‌تواند دو دریای مختلف را در کنار هم نگهدارد، پیامبر هم که خلیفۀ خداست، می‌تواند اقوام مختلف را در کنار همدیگر نگه ‌دارد. باید در متن حادثه قرار بگیریم تا معنای این گفتگو را بفهمیم. 📢 صوت: @panahian_mp3 🚩 حسینیۀ ام‌ابیها(س) - ۱۴۰۳.۰۴.۱۶ @Panahian_text