پندهای سعادت
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله":
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 حکایتی از مرحوم آیت‌الله‌ حق شناس مرحوم ابوی از مرحوم آقای سید ابراهیم حق‌شناس که در جهرم از علمای آنجا بود و پدر ما ادبیات و منطق و این‌ها را خدمت ایشان خوانده بود، چنین تعریف می‌کرد. بین پرانتز عرض ‌کنم والد ما می‌فرمود من یک‌وقتی نامه‌ای از قم برای ایشان نوشته و در نامه خطاب به ایشان نوشتم: آیت‌الله آقای حاج سید ابراهیم حق‌شناس. ایشان در جواب من نوشته بود: دیگر به من آیت‌الله‌ نگو، اذاً لخرجت الاسماء عن معانیه. او خیلی اخلاقی بود و انسان وقتی او را می‌دید یا در مجلس ایشان می‌نشست، همین برای این که انسان ادب و اخلاق بیاموزد کفایت می‌کرد. مرحوم پدر ما می‌فرمود ما که طلبه شده بودیم، روزهای جمعه ایشان به من می‌فرمود بیا منزل، بعد خودش دوزانو رو به قبله می‌نشست و به من می‌فرمود که این خطبه‌ی همام را که در نهج‌البلاغه هست، برای من بخوان و من می‌خواندم و ایشان بلند بلند گریه می‌کرد. مرحوم والد ما می‌فرمود که آقای حق‌شناس در ایام محرم، از اول صبح تا ظهر چندین منبر می‌رفت و بعدازظهر و شب ‌هم ‌منبر داشت. ظهر که‌ خانه‌ می‌رود تا استراحت‌ کند، بچه‌ها خیلی سرو‌صدا می‌کنند. هرچه ‌به ‌بچه‌ها می‌گویند ‌آرام ‌باشید گوش نمی‌دهند. خلاصه ‌خیلی‌ عصبانی می‌شده و بلند می‌شود یکی از بچه‌ها را که بیشتر سر و صدا می‌کردند تنبیه نماید، بچه‌ فرار می‌کند و به کوچه می‌رود. ایشان می‌فرمود که منزل بزرگی در همسایگی ما بود که عصرها روضه می‌گرفتند. در این منزل باز بود و بچه رفت داخل خانه؛ پشت در ایستادم تا بیرون بیاید که ‌به حسابش برسم، چون خیلی از دستش عصبانی بودم. چند دقیقه که گذشت، بچه فکر کرد که من برگشته‌ام خیلی با آرامش از آن منزل خارج شد. تا بیرون آمد، با بادبزنی که دستم بود، به دستش زدم. این کار را که کردم، استشفای نفسی شد و رفتم خوابیدم. وقتی که بیدار شدم، دیدم دستم درد گرفته؛ مثل این که شکسته است. نماز مغرب و عشا را در مسجد به زحمت خواندم. با خودم گفتم شاید شکسته است. خیلی ناراحت بودم، تا این‌که به ذهنم آمد این جزای همین کاری بود که کرده بودم. همان جا گفتم خدایا! غلط کردم و استغفار کردم. بعد از این استغفار، یادم نیست همان موقع یا با کمی فاصله دستم خوب شد. زدنِ بچه هم نوعی ظلم است. ما در زندگی خدای نکرده زیاد به این امور مبتلا می‌شویم. این‌ها جلوی ترقی را می‌گیرد. مثلاً ما می‌بینیم برای نماز شب بیدار نمی‌شویم. حضرت امیر «علیه السلام» فرمودند که این بی‌توفیقی‌ها به سبب گناه است: «أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیدَتْكَ ذُنُوبُكَ» گاهی طلبه و روحانی می‌بینید که در درس هیچ ترقی نمی‌کند، یا توفیق برای تبلیغ، منبر و هدایت مردم ندارد. که انسان باید بیندیشد که از کجا ضربه می‌خورد. این ظلم‌ها گاهی مثال‌های فراوانی دارد که در زندگی انسان به چشم نمی‌آید. اما پیش خدای متعال خیلی مهم است. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 81_79 «علیه السلام» ... 🔗 @pand_saadat