گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
#
پارت_جذاب_رمان_جدید
_استاد فکر کنم تايم کلاس شما تموم شده باشه . با خونسردی دستی به پيرھن علی کشيد و گفت : ميدونم منم اومدم دنبال زنم . پسره خنده ای کرد و گفت : پس چرا اومدين چسبيدين به من نکنه اشتباه گرفتين ؟ وای خدا چرا لال نميشد در مقابل حرف مسخره ش لبخند حرصی زد و گفت : نه اشتباه نگرفتم ، اومدم يه درس حسابی به کسی که
#به_زنم_توی_کلاس_پيشنھاد_دوستی
داده بدم . اين رو گفت بی ھوا مشتی به صورتش زد جيغ خفيفی کشيدم با سرعت به طرفش رفتم ، با زور بازوش رو گرفتم پسره روی زمين افتاده بود با گيجی بھمون نگاه می کرد اما برديا انگار تازه گرم شده واسه زدنش خواست جلو بره
...😱👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2471952406C4c11d8963a
دختری که زن استاده ولی بقیه دانشجوها نمیدونن تا اینکه این اتفاقا پیش میاد و بقیه ما جرا خیلی هیجانیه😍☝️☝️☝️☝️