🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
■ چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و با شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی》
🔹️ منزل اول/اولین شهید کربلا
من اولین کسی بودم که راه را بر تو گرفتم. به من اجازه ده تا اولین کشته راه شما باشم. امام فرمود: تو از کسانی هستی که خدا توبه آنها را پذیرفته است.
او راهی میدان شد و دلیرانه جنگید. او شعاری حماسی می خواند و می گفت: من حر هستم که میزبان شمایم. شمشیرم را بر شما فرود می آورم و از بهترین کسی که ساکن سرزمین بلا شد حمایت میکنم. شما را میزنم و باکی ندارم. حر به اتفاق زهیر بن قین با دشمن پیکار میکردند. هرگاه یکی از آنها در محاصره دشمن قرار میگرفت، دیگری او را از محاصره بیرون می آورد، و مدتی به این گونه پیکار کردند. اسب هر زخمی شد اما او همچنان سواره پیکان میکرد. اسب ار پای درآمد. حر به ناچار پیاده جنگید و چندین نفر را به قتل رساند. در این هنگام پیادهنظام عمر سعد بر او حملهور شدند و او را به شهادت رساندند.
امام علیه السلام بر بالین حر نشست و خون از چهرو او پاک کرد. امام این جملات را فرمود: تو حر و آزادی، همانگونه که مادرت برتو نام<حر> را نهاد. تو در دنیا و آخرت حر و آزاده هستی.
نقل است که یکی از شاهان صفوی پس از تصرف بغداد، به کربلا آمد. در آنجا از برخی مردم شنید که از حر به دلیل اینکه به امام حسین علیهالسلام اجازه خروج از کربلا را نداده و باعث وقوع حادثه عاشورا شده بد می گویند!
شاه فرمان داد قبر را نبش کنند! آنگاه بدن سالم او را دید که پس از قرن ها آرام خوابیده بود!
حتی دستمالی که امام حسین علیه السلام بر سر وی بسته بود. هنوز بر سرش بود. همین که دستمال را برای تبرک باز کردند، خون تازه جاری شد! هر چه کردند تا با دستمال دیگری خود را بند بیاورند ممکن نشد! با مشاهده این از عظمت حر، شاه دستور داد گنبد و بارگاهی برایش بنا کنند.
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀
#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆