عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند 《انتشارات شه
🦋🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند 《انتشارات شهید ابراهیم هادی》 / وفای به عهد نمی‌دانم چرا آن ها که روزگاری را در بیراهه طی کرده اند، وقتی راه صحیح را پیدا می کنند، زودتر از بقیه درجات کمال را طی می کنند؟ این مطلب از استاد خودم سوال کردم. ایشان به آیه قرآن اشاره کردند و فرمودند: به خاطر اینکه خدا اعمال آنان را تبدیل میکند. یعنی به جای بدیها خوبی برای آنها می نویسد و خود خداوند خریدار آنها می شود. حکایت ما مربوط به جوانی به نام "درویش ازدمیر" است او اصالتا اهل ترکیه بود. اما پس از اقامت خانواده، در کشور آلمان به دنیا آمد؛ کشوری که مظاهر فساد در آن بسیار زیاد است. درویش روزگار نوجوانی و جوانی را در آلمان گذراند. زندگی مرفه و خلاصه همه گونه تفریحی داشت. اما به دین و آیین مسلمانی و اهل سنت معتقد بود. پیروزی انقلاب ایران در صدر اخبار جهان قرار گرفت. همه می دیدند که یک پیرمرد در حسینیه جماران چگونه از عظمت پوشالی ابرقدرتها را به سخره گرفته است. درویش از شخصیت امام خمینی بسیار خوشش آمد. لذا به سختی تصویر ایشان را تهیه کرد. با آغاز جنگ تحمیلی نیروهای جهاد سازندگی با دست های خالی در ایجاد خاکریزها، پشتیبانی و مهندسی رزمی و سایر و فعالیت‌ها وارد عمل شدند یکی از کارهایی که در جهاد مورد توجه قرار گرفت، اعزام گروهی از نیروها برای آموزش مکانیک سنگین به کشور آلمان بود؛ نیروهای جهادی علاوه بر گذراندن دوره آموزشی، کارهای فرهنگی نیز انجام می دادند. تا این که در خرداد سال ۶۲ با "درویش ازدمیر" جوان اهل سنت مقیم آلمان آشنا می شوند. برادر عسکری از نیروهای جهاد سازندگی می‌گوید: ما را طی دوره آموزشی یک ماه به آلمان اعزام کردند. حدود ۱۴ نفر بودیم؛ در طول این یک ماه از عصر روز شنبه یا یکشنبه تعطیل بودیم؛ لذا ما را به سفرهای خارج از منطقه می‌بردند. هفته اول به مونیخ رفتیم؛ من یک مقدار به زبان ترکی آشنایی داشتم، شبها به مسجد ترک‌ها می‌رفتم، مردم را در آنجا می دیدم، از جایی که علاقمند بودم انقلاب اسلامی و امام خمینی را به مردم بشناسانم، شروع کردم به حرف زدن با مردم. در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۲ بود یک شب به مسجد رفتم، آنجا با ترکها صحبت کردم و بعد با "درویش ازدمیر" آشنا شدم عکس امام خمینی؛ را با سنجاق روی سینش زده بود و می‌گفت: "اصالتاً اهل ترکیه هستم پدرم سال‌ها به آلمان آمده و به همراه برادرانم در داروخانه کار می‌کنیم." از حرفای درویش فهمیدم انقلاب اسلامی ایران علاقمند است؛ بنابراین در رابطه با انقلاب و امام بیشتر صحبت کردیم، هر چه بیشتر حرف میزدم او شیفته تر و علاقمند تر میشد! طوری که طی دو روزی که در آنجا بودم، شبها برای دیدن ما به مسجد می آمد. برای درویش از اهداف انقلاب و از بین بردن رژیم طاغوت برای زنده نگه داشتن اسلام حرف زدم؛ حرکت های مردم بر مبنای فرمایشات امام خمینی را برای او شرح دادم. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆