هدایت شده از علی نصیری
✳️ انتشار کتاب «تعامل متقابل کتاب و سنت» به لطف الهی کتاب «تعامل متقابل کتاب و سنت» اثر استاد علی نصیری توسط انتشارات وحی و خرد وابسته به موسسه معارف و خرد انتشار یافت. در بخشی از مقدمه این کتاب چنین آمده است: نگارنده در دهه هفتاد که در حوزه علمیه مشهد مقدس و در جوار مضجع شریف ثامن الحجج× به تحصیل، تدریس و تحقیق اشتغال داشت، توفیق یافت تا بخش‌های قابل ملاحظه‌ای از تفسیر ارزشمند المیزان را مورد مطالعه و مداقه قرار دهد. در ضمنِ مطالعه تفطن یافت که علامه طباطبایی در ترسیم چگونگی تعامل روایات با قرآن، نگاه ویژه‌ای دارد که با نگاه متعارف و رایج چندان سازگاری ندارد. توسعه دامنه مطالعه در این زمینه در سال‏های بعد و آشنایی بیشتر با اندیشه‏های قرآنیون و نیز در پی آگاهی وسیع‌تر از دیدگاه اخباریان، زمینه شکل گیری ترسیم چهار دیدگاه در تعامل کتاب و سنت را فراهم آورد که نخستین بار حاصل ژرف اندیشی در این عرصه در مقاله‏ای در سال 1379 در فصلنامه علوم حدیث انتشار یافت. در سال 1382 در پی شکل گیری همکاری پژوهشی نگارنده با پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تکمیل پژوهش در این زمینه در دستور کار قرار گرفت و در پی آن کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت» در سال 1386 توسط این پژوهشگاه انتشار یافت. این کتاب در برگیرنده نظریه‌ای نو در تبیین چگونگی ارتباط کتاب و سنت بوده و نگارنده در آن از نظریه «دو گانه محوری» و به عبارت دیگر از نظریه «دو گانه انگاری حجیت و منبعیت کتاب و سنت» دفاع کرده و کتاب بر اساس چنین پیشینه‏ای سامان یافت. گفتنی است که تا پیش از تدوین کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت»، هیچ تحقیقی مستقل در میان آثار شیعه به صورت کتاب، مقاله یا پایان نامه در باره ترسیم چگونگی تعامل کتاب و سنت انجام نگرفته بود؛ چنان که تبیین دقیق دیدگاه علامه طباطبایی در این باره، نخستین بار در این کتاب بازتاب یافت؛ زیرا کسانی که به معرفی تفسیر المیزان پرداختند، بدون امعان توجه به نظریه دقیق علامه طباطبایی مدعی شدند که تفسیر ایشان از نوع «تفسیر قرآن به قرآن» است، در حالی که باید توجه داشت چنین روشی در تفسیر از دوران پیامبر اکرم| مورد توجه بوده و لزوماً روشی نوین و بدیع تلقی نمی‏گردد. آن چه وجه تمایز تفسیر المیزان با تفاسیر در این زمینه دیگر تلقی می‌گردد، تاکید ایشان بر انحصار این روش و بی‏نیازی قرآن از روایات در تفسیر است. به عبارت علمی‌تر دیدگاه علامه طباطبایی در باره تفسیر قرآن به قرآن از نوع «به شرط شئ»؛ یعنی مشروط بودن تفسیر قرآن به استمداد از قرآن و در کنار آن از نوع «بشرط لا»؛ یعنی مشروط بودن تفسیر قرآن به عدم استمداد از غیر قرآن حتی از سنت است. نیز تا پیش از تدوین این کتاب دیدگاه قرآنیون در هیچ اثر مستقلی در کشور مورد توجه شایسته قرار نگرفت و شاید بتوان ادعا کرد که اساساً چنین جریانی شناخته شده نبود، اما پس از انتشار این کتاب این جریان مورد توجه نسبتاً گسترده قرار گرفت و دستمایه بسیاری از پژوهش‌ها شد. به لطف الهی این کتاب پس از انتشار مورد استقبال فراوان فاضلان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه قرار گرفت و در سال انتشار از سوی جشنواره بین المللی فارابی به عنوان کتاب برگزیده و متعاقب آن در همایش سال حوزه نیز به عنوان کتاب سال حوزه معرفی و مورد تشویق قرار گرفت. بیان یک رؤیای صادق در باره این کتاب خالی از لطف نیست: در ایام تحصیل در حوزه علمیه مشهد در سال 1367 شبی در خواب دیدم که در سالن همایشی با حضور شماری زیاد از حوزویان در قم لوحی که پیام‌آور نشان اجتهاد بود، از دست یکی از مراجع معروف حوزه علمیه قم دریافت می کنم. این خواب را فقط به یکی از دوستان بسیار صمیمی و هم مباحثه بازگو کردم. این رؤیا در سال 1386؛ یعنی حدود بیست سال بعد همزمان با دریافت جایزه این کتاب تعبیر شد. افزون بر برگزاری کرسی نظریه پردازی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که متن آن در پایان چاپ پیشین کتاب انعکاس یافت، تا کنون چندین جلسه به هدف نقد و بررسی کتاب برگزار شد که دو مورد آن به همت انجمن قرآن پژوهی و نمایشگاه بین المللی قرآن در قم و تهران بوده است. نیز شمار زیادی از فاضلان حوزه پس از تدوین این کتاب و تبیین دیدگاه علامه طباطبایی در باره چگونگی تعامل سنت در برابر قرآن، در نگاشته‏های خود به این مبحث توجه ویژه‏ای کردند و در دفاع یا ردّ یا پذیرش بخشی از آن، البته گاه بدون رعایت امانت در نقل و تاثیر پذیری از این کتاب! قلم‏فرسایی نمودند. 👇👇👇