وقتی ضارب علی رو با چاقو زد ما پیکر غرق خونش رو به کناری کشیدیم ، پیر مردی آمد و گفت ، خوب شد همین و می خواستی؟! به تو چه ربطی داشت؟! چرا دخالت کردی؟! علی با صدای ضعیفی گفت ، حاج آقا فکر کردم دختر شماست ! ، من از ناموس شما دفاع کردم !!..... « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ https://eitaa.com/piyroo 🕊