قدمهای آخر 🌺
این اواخر کمتر حرف میزد. زمانی که از تهران برگشته بود بیشتر مشغول خودسازی بود. از خودش کمتر میگفت☝️به توصیههای کتب اخلاقی بیشتر عمل میکرد
هادی عبادتها و مسائل دینی را به گونهای انجام میداد که در خفا باشد👌. کمتر کسی از حال و هوای او در نجف خبر داشت او سعی میکرد خلوت خود را با مولای متقیان امیرالمومنین (ع) حفظ کند.❤️
هادی حداقل هر هفته با تهران و دوستان و خانواده تماس میگرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهای آخر تغییرات خاصی در او دیده میشد. شماره همراه خود را عوض کرد.😔
آخرین بار چند روز قبل از شهادت، با یکی از دوستانش تماس گرفت. هادی پس از صحبتهای معمول به او گفت: نمیخوای صدای من رو ضبط کنی؟! دیگه معلوم نیست بتونی با من حرف بزنی!😭 بعد گفت: به
#مادرم بگو از من راضی باش. من رفتهام خواستگاری و .... از این حرفها تعجب کردم. او مدتی بود که دیگر حرف ازدواج را نمیزد. آن هم در وسط میدان نبرد!🤔
#شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری🌺
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡