🌹شهید_قربانعلی عرب سال‌های جنگ بود و قربانعلی مجروح از گلوله‌ی کینه‌توزانه‌ی دشمن در بیمارستان بستری شد. یکبار از صدا و سیما برای مصاحبه به بیمارستان آمدند تا با آقای عرب مصاحبه کنند اما قربانعلی نپذیرفت و به نوجوان کنار دستش اشاره کرد تا با او مصاحبه کنند. خبرنگار پرسید: چرا؟ و او پاسخ داد: کار را همین نوجوان‌ها و بسیجی‌ها انجام می‌دهند؛ ما هیچ کاره‌ایم! خبرنگار به سمت تخت نوجوان رفت و سؤالاتی پرسید. مصاحبه تمام شد. خبرنگار از نوجوان پرسید: آقای عرب را می‌شناسی؟ بسیجی بی‌تأمل پاسخ داد: او یکی از فرماندهان لشگر است. من او را به اسم می‌شناسم ولی قیافه‌ی او را ندیده‌ام. خبرنگار آقای عرب را به او نشان داد. بسیجی شرم‌زده سر به زیر افکند، زیرا عرب همان فردی بود که در طول دوران درمانش بیشتر کارهای شخصی او را انجام می‌داد! 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo