🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 خندید. -باشه می زنیم اون کانال. اره. _چی می خونی؟ _معماری.پس از اون بچه درس خوناش بودی؟ _ای. _ولی بت نمی خوره. یه کم جا خورد و با تعجب پرسید: _چرا؟ بی خیال گفتم: _از حرکاتت معلومه بچه شری بودی. این دوتا با هم جور در نمیاد. _از کدوم حرکاتم یعنی؟ این بار من خنده بدجنسی کردم و گفتم: _از اینکه ارشیا از جلوی آتنا بلندت کرد. _اصلا ربطی نداره. _بی ربطم نمی تونه باشه. _نخیر منظورم اینه که شیطنت سر جاش درسم سر جاش. _ولی من نمی تونم. _یعنی چی؟ _یعنی وقتی می خوام شیطنت کنم دیگه مغزم برا درس بکار نمی افته. یه جور خاصی نگام کرد و گفت: _اونوقت پسرام جز شیطنت هات هستن؟ من که منظورشو نفهمیده بودم گفتم: _آره چه جورم. اول از همه کسرا. یه پسر باحالیه که نگو. قیافه اش مشتاق شده بود. _یعنی منم می تونم قاطی شیطنتت بشم.در مقابل اون کسرا شانسی دارم؟ و چشمک خندانی تحویلم داد.اوه اوه بازم گند زدم تازه منظورشو فهمیدم. حاعا مونده بودم چه جوری این بحث مزخرف وجمش کنم و طرفو از سو تفاهم در بیارم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻