🌵روایت اسرای مفقودالاثر🌿
قسمت:(۲۲۱)
💢
غم سنگین رحلت امام(۳)💢
با آغاز روز هجدهم خرداد و روز چهارم عزاداری، ورق برگشت و یه باره با سر و صدا و حضور تعداد زیادی از نیروهای عراقی که از پادگانهای مجاور آورده بودن، درب آسایشگاه باز شد و از هر آسایشگاهی طبق لیستی که در دست یکی از بعثیها بود، اسم بعضی افراد رو خوندن. از بد یا خوبِ حادثه یکی از قرعهها بنام من دیوانه زده و جاسوسها اسم من رو هم داده بودن. اسامی که خونده شد ما رو به داخل محوطه اردوگاه بردن. شواهد حاکی از آغاز فصل جدیدی بود برای تعدادی از اسرا و خداحافظی با اردوگاه تکریت ۱۱ و دوستانی که بیش از دوسال با هم انس گرفته و از برادر برای همدیگه عزیزتر بودیم.
از آسایشگاه ما حاج آقا محمد خطیبی از مازندران، رحیم قمیشی از خوزستان، حاج آقا عبدالکریم مازندرانی از گلستان، نادر دشتی پور از خوزستان و من جزو تبعیدیها بودیم. جالبه از پنج تبعیدی آسایشگاه ما سه نفر طلبه بودیم و دو نفر پاسدار.
یکی از نگهبانا به نام شجاع -که شیعه بود و آدم بدی هم نبود - ظاهرا اون روز از دندۀ چپ پا شده بود، تا چشمش به من خورد رو به بقیه نگهبانا کرد و با اشاره به من گفت: این شخص در داخل آسایشگاه سخنرانی کرده و گفته است که ریختن خون عراقیها حلاله. هنوز حرفش تموم نشده بود که تعدادی از اونا ریختن سرم و زیر مشت و لگدشون قرارگرفتم و در اون روز کتک مفصلی نوش جان کردم و اگه فرمان حرکت صادر نشده بود در حد مرگ کتک میخوردم و در معرض خطر جدی قرار میگرفتم. خدا بگم چکار کنه اون جاسوسهای دروغگو رو که همچین تهمتی به من زده بودن.
من سخنرانی و درس تاریخ و تفسیر قرآن و مسائل دینی برای بچههای آسایشگاه یک داشتم، ولی خدایی همچین حرفی رو نزده بودم و بیگناه اون روز اون همه کتک خوردم، گر چه تمامی کتکها و شکنجههای اسرا همه مظلومانه و در کمال بیگناهی بود، ولی این یکی خیلی بیانصافی بود و زور داشت. حالا دقیقا نفهمیدم علت اون ادعای شجاع چی بود؟! از خودش درآورده بود، بخاطر خودشیرینی پیش مافوقش، یا بخاطر گزارشی که بعضی از جاسوسا در باره من داده بودن. ولی بیشتر احتمال میدادم کار جاسوسا باشه ، قبلا هم از این کارها کرده بودن و افرادی را بیگناه زیر شکنجه کشونده بودن. حالا فرقیام نمیکرد. من که کتکه رو خورده بودم و بهکوری چشم همه اونا، هنوز زنده بودم و خوشبختانه تعجیل و دستور فرمانده در صدور فرمان حرکت به دادم رسید و از مهلکه نجات پیدا کردم.
این قصه ادامه دارد✅
#کانال_جهاد_تبیین
@pow_ms