#شعر
با اینکه طعم انتظارت کرده تسخیرم
با روزهی دیدار تو هر روز، میمیرم
ای کاش افطاری کنم با قندِ لبخندت
حالا ولی با اشک چشمانم نمک گیرم
خرما و نان و سبزی و اندوه تنهایی
فرقی ندارد، بیتو از این زندگی سیرم
از احتمال بودنت هر جمعه میگویم
شاید همین، اما، اگرها بوده تقدیرم
هی عهد پشتِ عهد، پشتش وسوسه، تکرار
شرمندهی شرمندهام از سهم تقصیرم
شوق حضورت، ربنای سفرهی افطار
نامت اذان و انتظارت رُکنِ تکبیرم
با یاد شیرینبودن آن لحظهی دیدار
تا بینهایت هم شده من روزه میگیرم
#جمعه
#انتظار
#رمضان
#هدیه_ارجمند
@publiciru