باسمه تعالی
من خودم خواستم اینگونه پریشان باشم
در هوای تو چنین بی سر و سامان باشم
زهرِ این عشقْ مرا میکشد آخر امّا
من نه آنم که از این راه پشیمان باشم
مرگ در راهِ تو یک فرصتِ بیتکرار است
باید آن لحظه در آغوشِ تو مهمان باشم
شوقِ پرواز به دل دارم و دنیاست قفس
عشق میخواست که در غربتِ زندان باشم
ای مسیحا! دَمی از لطفْ دعایم کن تا
پای دین جان بسپارم، ز شهیدان باشم
#نوید_نیّری