✍️برگی از خاطرات روحانی شهید مهدی جمشیدی 🔻چند روزی می‌شد آقا مهدی را ناراحت می‌دیدم. روزی او را صدا زدم و به کناری کشیدم و گفتم: 🔹«آقا مهدی! ناراحت به نظر می‌رسی؟ اگه دلت برا رفقای شهیدت تنگ شده و دوست داری شهید بشی، برو مناجات شعبانیه بخون. قبل از تو هم بعضی از بچه‌ها این مناجات رو خوندن و شهید شدن.» 🔸با این مژده بود که لبخند زیبایی بر لبانش نشست و تبسمی کرد. از آن روز به بعد آقا مهدی را با کتاب مفاتیح می‌دیدم که به گوشه‌ای می‌رفت و این مناجات را با آن حال خوشی که داشت می‌خواند تا شاید گمشده‌اش را ـ که همانا شهادت بود ـ پیدا کند و در آغوش کشد. 📚برای هم حجره ای ام؛ ص ۵۰ 🌐 رحا مدیا 👈 عضو شوید ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @rahamedia