#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘روضه خوان امام حسینم
🔻برگی از خاطرات شهید روحانی محمدحسن ابراهیمی
🔹به مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) خیلی علاقه داشت. میگفت: «طلبه باید منشش، حتی راه رفتنش مثل آقا باشه.»
🔹برای معمم شدن خدمت ایشان رفته بود. میگفت: «دست آقا رو بوسیدم و گریه میكردم. آقا هم برایم دعا كرد.»
🔹 وقتی وارد حوزه شد زبان را كاملاً مسلط بود؛ ازاینرو، دوست داشت برای تبلیغ به كشورهای دیگر برود. تقاضا داده بود؛ اما انگار حرفش را گوش نكرده بودند.
🔹برای دفتر مقام معظم رهبری كسی را میخواستند برای ترجمۀ فتاوای ایشان. محمدحسن را معرفی كرده بودند. رفت آنجا.
🔹گفته بودند: «از خودتون بیوگرافی بدید؟» گفته بود: «محمدحسن ابراهیمی هستم؛ روضهخون امام حسین.»
🔹 هیچ حرفی از تسلطش به زبان، مدرک تحصیلیاش و كارهای ترجمهاش نزده بود و تنها افتخارش را روضهخوانی امام حسین (علیهالسلام) میدانست.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۲۲
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘سرباز امام زمان
🔻برگی از خاطرات روحانی شهید جلال افشار
🔹 حضرت آیتالله بهاءالدینی (ره) مکرر میفرمود: «آنکه اذان را با معنا میگوید، اذان بگوید.» منظور ایشان جلال بود.
🔸وقتی هم پس از شهادت او، عکسش را به محضر آیتالله بهاءالدینی عرضه کردند، بیاختیار اشک از چشمان ایشان جاری شد، بهطوری که قطرات اشک ایشان روی عکس جلال افتاد.
🔹 در همین حین گفتند: «امام زمان (عج) از من یک سرباز خواستند، من صاحب این عکس رو معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.» و در جای دیگر فرموده بودند: «او ذاکر قریب البکاء بود... او جلال بود.»
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۲٨
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘 باید در میدان ورزش باشم
🔻برگی از خاطرات روحانی شهید قربانعلی آقاخانی
🔹در زمان طلبگي كه قهرمان ورزش فوتبال منطقۀ ما بود؛ وقتی به او گفتند: «برادر خوب نيست شما توی ميدون ورزش باشي، شما یه طلبه هستید!»
تبسمی كرد و گفت: «نه، متأسفانه شما اشتباه ميكنيد. من بايد در كنار جوانان ورزش باشم. بايد در حالي كه توی ميدون ورزشام، اونها رو با مسائل اسلامي آشنا كنم.»
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۲٨
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘چرا اینقدر به صلوات توصیه میکنید؟
🔻برگی از خاطرات روحانی شهید مجتبی اکبرزاده
🔹شهید حجتالاسلام اکبرزاده مدتی مسئول عقیدتی لشكر ۱۷ علی ابن ابی طالب بود و به تمام مقرهای لشكر در خط و عقبه سر میزد و از تکتک بچهها و بهخصوص فرمانده گردانها تعهد میگرفت که خودش و نیروهایش حداقل یکصدهزار صلوات بفرستند.
وقتی سؤال شد که چرا اینقدر به صلوات توصیه میکنید؟ گفت: «برای اینکه این لبهای مبارک دائماً ذکر خدا بگویند و روحیۀ معنوی آنها بیشتر شود و خداینکرده، ملائک خدا در روی زمین دنبال غیبت و تهمت نروند.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۲۹
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘موتور گازی من را بفروشید
🔻مقام معظم رهبری در مورد طلبه شهید گیلانی محمدتقی امینیان چنین بیان میکنند:
🔹 تلویزیون یک برنامهای را دیروزپریروزها پخش میکرد از بعضی از شهدا که بنده تصادفاً چند دقیقهای دیدم؛ آنچه دربارۀ آن شهیدان گفته میشد، یا در وصیتنامۀ آن شهیدان درج شده بود، انسان را واقعاً از عظمت روحی این شهید متحیر میکند.
🔸 میگوید من درس خواندم و میترسم که این درس خواندن من ـ که خرجی برایش شده و هزینهای شده ـ تحمیل بر بیتالمال بوده و این به گردن من باشد؛ وقتی که من شهید شدم موتور گازیِ من را بفروشید، پولهای بانک من را بگیرید، بروید بدهید به بیتالمال به جای آن! اینها درس است؛ اینها درس است.»
📚برای هم حجره ای ام؛ ص ۳۱
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘حاضر نشد عمامه اش را از سرش بردارد
🔻برگی از خاطرات روحانی شهید فرهاد باریاز (عبدالکریم مهدوی)
❇️تا آخرین لحظۀ مقاومت حاضر نشد عمامهاش را از سر بردارد. حتی هنگام اسارت، این شهامت کم نظیر او باعث اقدام وحشیانه مزدوران بعثی شد که یک طرف عمامۀ این روحانی آزاده را به دور گردنش پیچیدند و طرف دیگر را به خودرو و بدن او را آنقدر بر روی زمین کشاندند تا جان به جانآفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص ۳۵
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘مملکت نیاز به درس و سواد داره
🔻برگی از خاطراتشهید روحانی عباس حسینیپور ایسینی
❇️ هر وقت به روستا میآمد توی مسجد، پیشنماز بود. جوانهای [روستای] «پشتۀ ایسین» رهایش نمیکردند. برایش حرمت زیادی قایل بودند.
❇️ هر چه از اساتیدش یاد میگرفت، برنامهای میریخت و جوانها را دور هم جمع میکرد و بهشان یاد میداد.
❇️ اینقدری که جوانهای ایسین برایش مهم بودند، هیچ چیز ذهنش را مشغول نمیکرد. دائم به آنها میگفت: «مملکت ما نیاز به علم و درس و سواد داره، درستون رو ادامه بدید تا یک گوشهای از مملکت بتونید به درد بخورید.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۵۵
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘احترام زیادی برای استادش قائل بود
🔻برگی از خاطرات شهید روحانی اکبر حضیزاده
❇️ بالاخره برای دادن امتحانات حوزه به تبریز برگشت و مشغول خواندن درسها شد. یکی دو روز مانده به عملیات با خود گفت: «خدایا! چه کنم! میخوام توی امتحانات حوزه شرکت کنم، اما امتحان بزرگتری توی جنوبه.
❇️ ندایی میگیه جنگ که تموم نمیشه، امتحانات رو بده بعد برو توی عملیات بعدی شرکت کن. ندایی دیگه میگه الان زمان لبیکگویی به حسین زمانه. تو که میگفتی کاش تو کربلا بودم و به حسین (علیه السلام) کمک میکردم.»
❇️ جدال بین این دو فکر همچنان ادامه داشت تا اینکه درنهایت تصمیم گرفت به یاری حسین زمان بشتابد.
🔹او در نوزده اسفند ۶۲ بهسوی جبهههای جنوب حرکت کرد و در ۲۴ اسفند ۶۲ در امتحان اصلی قبول شد و شربت شهادت را نوشید.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۵۷
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘می خواهم سرباز امام خمینی باشم
🔻برگی از خاطرات روحانی شهید جعفر جهازی
❇️ برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد میرفتیم که جعفر گفت: «میخوام به حوزۀ علمیه برم!»
⁉️گفتم: «پس دانشگاه چی میشه؟!»
❗️گفت: «دانشجوی زیادی داریم و دانشگاه هم لازمه، ولی تقویت حوزههای علمیه به نفع انقلابه، میخوام در حوزه، یکی از سربازان امام خمینی (ره) باشم.»
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۵۱
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘 با دیگران فرقی ندارم
🔻برگی از خاطرات شهید روحانیهادی داداشی شیرافکن
❇️ میگفت: «وقتی به حوزه برای دیدن من میآیی، جلوی دوستانم من رو بغل نکن، چون اونجا افرادی هستند که مادر ندارند و ممکنه ناراحت بشن، برام غذا هم نیار.» میگفتم: «اینجا نزدیک خونه است لباست رو بیار تا برات بشوییم.» میگفت: «من با دیگران فرقی ندارم.»
📚برای هم حجره ای ام؛ ص٦۹
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘 غیبت ممنوع
🔻برگی از خاطرات شهید روحانی حسن رامهای
❇️ دعوتم کرده بود خانهاش گرمسار. از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند. تابلویی بود شبیه به تابلوی مطلقاً ممنوع راهنمایی رانندگی.
❇️ تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود. دو طرف پایهاش هم روایت نوشته بود. یکی از حضرت علی (علیه السلام) و یکی از امام باقر (علیه السلام): «غیبت کوشش شخص عاجز است.»، «شایسته است که مؤمن بر زبان خود مُهر بزند همانگونه که بر طلا و نقره خود مهر میزند.»
❇️ چند لحظه ماتِ نوشته بودم. در زدم و وارد اتاق شدم. بعد از پذیرایی، گرم صحبت شدیم. توی صحبت حواسم به حرفهایم بود. به همان تابلوی روی در؛ تابلوی غیبت مطلقاً ممنوع!
📚 برای هم هجره ای ام، ص ۷۲
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘قران دستور داده با ظلم مبارزه کنیم
🔻برگی از خاطرات شهید روحانی سید یونس رودباری
❇️برای مداوا به پزشک مراجعه کرده بود. دکتر از او پرسیده بود: «شما به حکومت چکار دارین؟! بذارید هر غلطی میخوان بکنن!» سید پاسخ داد:قرآن به ما دستور داده با ظلم مبارزه کنیم.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۷٦
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘تبلیغ در مناطق محروم
🔻برگی از خاطرات روحانی شهید سیدعلی روحانی
❇️ با تعطیلی درسهای حوزه، برای تبلیغ، نقاط محروم كشور، مانند سیستانوبلوچستان و هرمزگان، را انتخاب میکرد، آنهم روستاهای دورافتادۀ این مناطق محروم و ستمكشیده.
❇️ از این راه در ترویج قرآن و معارف اهلبیت علیهمالسلام در بین روستاییان میكوشید و چهرۀ راستین انقلاب اسلامی را در اذهان عمومی روستانشینان بهتر و روشنتر تصویر میکرد.
❇️ خواندن درس و تلاش در تهذیب اخلاق و ارشاد و تبلیغ اسلام و انقلاب سیرۀ او بود.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۷۸
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘آرزوی شهادت
🔻برگی از خاطرات شهید روحانی حسن سربندی فراهانی
❇️ طلبۀ حوزۀ المهدی مشهد بود. جنگ که شد درس را رها کرد و به جبهه رفت. توی پادگان دو کوهه او را دیدم.
❇️ وقتی از روی دلسوزی نصیحتش کردم و خواستم برگردد سراغ درسش، ناراحت شد و گفت: داداش! من اینقدر اینجا میمونم تا حاجتم رو بگیرم
❇️ مشهد که بودم چهل روز بیسحری روزه گرفتم و قبل از افطار با پای برهنه از حوزه تا حرم امام رضا (علیه السلام) رو پیاده رفتم و از آقا شهادت خواستم. حالا میگی برم دنبال درس، آرزوی من شهادته.»
❇️ همان روزههای بیسحری و حرم رفتن با پای برهنه اثر کرد. عملیات والفجر ۸ امام رضا (علیه السلام) حاجتش را داد.
✍️به نقل از برادر شهید
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۷۸
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘همیشه صبور و شاكر بود
✍️برگی از خاطرات شهید روحانی محمدصادق سهلالبیع
🔹چه بسیار شبها كه تا صبح از تنگى نفس و سرفه هاى مكرر نمیتوانست بخوابد و كارى هم از دست من برنمىآمد.
🔸صدمات گازهاى شیمیایى به ریههاى او بهحدّى بود كه اگر چند قدم راه مىرفت یا از پلهها بالا مىرفت یا كار سنگینى انجام مىداد یا حتى در معرض هواى خشک و آلوده قرار مىگرفت، نفسش تنگ مىشد و بهسختى نفس مىكشید.
🔹اما با همۀ این احوال هرگز ناسپاسى از درگاه احدیّت نداشت و همیشه صبور و شاكر بود.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۹۲
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
✍️برگی از خاطرات شهیده روحانی فهیمه سیاری
🔹 همیشه در حجره، جلوی در میخوابید. روزی یکی از هماتاقیهایش علت این کار را از او پرسید. فهمیه پاسخ داد: «من اینجا رو بیشتر دوست دارم.»
🔸شبی هماتاقیاش به طور اتفاقی از خواب بیدار شد و دید که فهیمه مشغول خواندن نماز شب است. دانست که او عمداً محل خواب خود را طوری انتخاب کرده که مزاحم خواب دیگران نشود.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص۹۳
#رحا
#رحا_رسانه_حوزه_انقلابی
@resanehenghelabi
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘 دانشگاه رو دیگران هم میرن
✍️برگی از خاطرات شهید روحانی سیداحمد سیدباقری
🔹وقتی دیپلمش را گرفت در دانشگاه شرکت کرد و قبول شد. یک روز آمد و گفت: «میخوام به حوزۀ علمیه برم و پس از تحصیل به مناطق محروم سفر کنم و به تبلیغ دین بپردازم.»
🔹گفتم: «حالا چی شده كه تصمیم گرفتی طلبه بشی؟» گفت: «پیرزنی رو كه اهل یكی از شهرستانهای اطراف كرمان بود، دیدم. سر صحبت رو با من باز کردم و لابهلای حرفهاش صحبت از وضو برای نماز کرد، ولی چون به احكام دین آشنایی نداشت، گفت: من وقتی وضو میگیرم غذا نمیخورم تا نمازم رو بخونم
⁉️ گفتم: چرا؟
❗️گفت: چون خوردن، وضو رو باطل میكنه.
🔹 به او گفتم كه اینگونه نیست. دلم سوخت و به خودم گفتم دانشگاه رو دیگران هم میرن، من باید برای تبلیغ دین به حوزۀ علمیه برم.»
📚برای هم حجره ای ام؛ ص ۹۵
🌐 رحا مدیا 👈 عضو شوید
🆔 @rahamedia
#برای_هم_حجره_ای_ام
🔘 اخلاص در کارها
✍️برگی از خاطرات روحانی شهید محمد حسن سیفی
🔹شبها پیش از خواب وضو میگرفت و سپس به رختخواب میرفت.
🔸 شبی كه او مشغول وضو گرفتن بود، به نزدیكیاش رفتم و از او پرسیدم: «مادر جان! مگه نمازت رو نخوندی؟! گفت: «چرا، خوندم، همینطوری وضو میگیرم.»
🔹حتی دوست نداشت كه از وضو گرفتن قبل از خوابیدناش هم كسی اطلاع داشته باشد.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص ۹۵
#رحا_مدیا
🌐 رحا مدیا 👈 عضو شوید
🆔 @rahamedia
#برای_هم_حجره_ای_ام
✍️برگی از خاطرات روحانی شهید مهدی جمشیدی
🔻چند روزی میشد آقا مهدی را ناراحت میدیدم. روزی او را صدا زدم و به کناری کشیدم و گفتم:
🔹«آقا مهدی! ناراحت به نظر میرسی؟ اگه دلت برا رفقای شهیدت تنگ شده و دوست داری شهید بشی، برو مناجات شعبانیه بخون. قبل از تو هم بعضی از بچهها این مناجات رو خوندن و شهید شدن.»
🔸با این مژده بود که لبخند زیبایی بر لبانش نشست و تبسمی کرد. از آن روز به بعد آقا مهدی را با کتاب مفاتیح میدیدم که به گوشهای میرفت و این مناجات را با آن حال خوشی که داشت میخواند تا شاید گمشدهاش را ـ که همانا شهادت بود ـ پیدا کند و در آغوش کشد.
📚برای هم حجره ای ام؛ ص ۵۰
🌐 رحا مدیا 👈 عضو شوید
ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🆔 @rahamedia