🔶 روایت یک مهمانی ویژه در محضر رهبری 📌 ناگفته‌های خواندنیِ فضه سادات حسینی مجریِ دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با رهبر انقلاب از متن و حاشیه‌های این برنامه 🔸 برای اولین بار بود که این اتفاق می‌افتاد [اجرای یک خانم در چنین مراسمی در محضر رهبر معظم انقلاب]. حتی یکی دو نفر از دوستان که من را قبل از شروع برنامه دیدند فکر کردند احتمالا دیدار فقط زنانه است که مجری خانم برای این دیدار انتخاب شده است. پرسیدند که این دیدار فقط برای خانم‌هاست؟ گفتم نه اتفاقا خانم‌ها و آقایان 50، 50 هستند. 🔸 به من گفته بودند اول صحبتت خودت را معرفی کن ولی چون مقدمه طولانی شد من معرفی نکردم. آخر صحبت گفتم هم خدمت حضرت آقا اسمم را بگویم (با اینکه ایشان قاعدتا می‌شناسند) هم اینکه خواستم که این را یادآوری بکنم اگر من به عنوان یک خانم امروز این فرصت را پیدا کردم که در مقابل رهبر انقلاب‌، مسئولین، مردمی که در حسینیه حضور دارند، مردمی که از طریق رسانه‌ها تماشا می‌کنند، در چنین سطحی حضور پیدا کنم، حتما به خاطر انقلاب اسلامی است. 🔸 ما با سردار کارگر جلسه داشتیم. به من کلیات را گفتند اما اینکه بخواهند جزئیاتش را بدانند، اینکه من چه میخواهم بگویم، نه واقعا. دست من را باز گذاشتند. 🔸 الحمدلله توفیق داشتم سال 97 برای رونمایی از کتاب «فرنگیس» آمده بودیم دفتر نشر حضرت آقا. در آن جلسه همکاران دیگر هم بودند. بعد از جلسه توفیق شد نماز را رفتیم خدمت حضرت آقا و دقایق کوتاهی ایشان را دیدیم که آن دیدار رسانه‌ای هم شد. بعد از آن هم 17 مرداد ماه سال 98 به‌مناسبت روز خبرنگار همکاران معاونت سیاسی و مدیران و تعدادی از گوینده‌ها مشرف شدیم محضر آقا. بعد از آن توفیق داشتم در جشن فرشته‌ها اجرای دیدار را بر عهده بگیرم و بعد از آن خب فرصتی پیش نیامد و من توفیق نداشتم تا این دیدار. 🔸 فکر ‌کردم خیلی رسالت سنگینی است به همین خاطر برای من خیلی کار پر استرسی بود اگرچه سعی کردم در اجرا مشخص نباشد ولی حتما برای من جزء سنگین‌ترین اجراها بود به خاطر اینکه در محضر حضرت آقا علی‌رغم آرامش و حس و حالِ خوب و نشاطی که هست، اینکه آدم می‌بیند ایشان بسیار عزیز هستند، جمله‌بندی‌ها، به کار بردن کلمه‌ها، همه‌ی اینها خیلی کار سختی است حالا غیر از جایگاه رهبری و ابهت رهبری که ایشان دارند. اینکه انسان می‌بینید ایشان چقدر کتابخوان هستند، چقدر دانش ادبیات‌شان بالا است خب خیلی کار را برای مجری سخت می‌کند. خیلی سعی کردم که برای استخدام کلماتم هم مدیریت زمان کنم و کلمه‌ی اضافه‌ای به کار نبرم و هم اینکه کلمات درستی را به کار ببرم. 🔸 فرزندان خیلی از شهدای شاخص را هم که می‌شناختم در جلسه دیدم، چه شهدای مدافع حرم امثال علیِ شهید حججی و دختران و پسران شهدای مدافع حرمی که در جلسه بودند. پسر شهید همت را دیدم، احسان باکری پسر شهید باکری را دیدم. به نظر من به خاطر حضور خانواده‌ی شهدا چه پدر و مادر، چه همسر، چه خواهر و برادر شهید، حتما شهید عنایت ویژه‌ای می‌کند. 🔸 اگر کسی وارد این عرصه شود قطعا نمک‌گیر می‌شود. من اولین کتابهایی که از شهدا آمد خواندم و نمک گیرشان شدم. یادم نمی‌رود «به مجنون گفتم زنده بمان» و «نیمه پنهان ماه» را. «نیمه پنهان ماه» شهید همت اولین کتابی بود که من در این زمینه در سن راهنمایی خواندم و بعد همه کتابهای «نیمه پنهان ماه»، «به مجنون گفتم زنده بمان»، «از آسمان» و... همه‌ی اینها را خواندم و آرام آرام با اینها جلو آمدم و آشنا شدم. به نظرم لازم است هر چقدر می‌شود این مطالب و معارف در اختیار نوجوان‌ها قرار بگیرد. 🔸 من چند ماه پیش توفیق داشتم و رفتم نمایشگاهی که زحمت دوستان دفتر آقا بود را دیدم. نمایشگاه «در لباس سربازی» که در کنار باغ موزه‌ی دفاع مقدس برپا شده و ان‌شاالله قرار است عمومی شود. خب ببینید این فضاها اینقدر باید گسترش پیدا بکند. ✔️ الحمدلله انگشتر متبرک ایشان را هم دریافت کردم، خیلی به من لطف کردند. 📄 متن کامل گفتگوی اختصاصی «فارس‌پلاس» با فضه سادات حسینی را اینجا بخوانید. @Fars_plus