🔰چرا عدهای از مجتهدین، مقلدند؟!
🔻هرچند عوامل زیادی برای این مساله می توان بیان کرد اما یک عامل را میتوان به عنوان عامل اصلی معرفی نمود. اهمیت این عامل و میزان تاثیر آن از همه عوامل دیگر بیشتر است و میتوان آنرا مهمترین آسیب در یک نظام آموزشی به خصوص در حوزههای علمیه دانست.
🔻آموزش مقلدانه و منفعلانه، اصلیترین آفت یک نظام آموزشی است. برخورد منفعلانه با متون آموزشی به این صورت که تمام هم و غم استاد بر تبیین صحیح متن و دفاع تمام قد از دیدگاههای مولف معطوف باشد و نظام ارزیابی هم بر همین اساس شکل گرفته باشد، شاگردانی را میپرواند که غایت قصوایشان فهم متن و تسلط بر نظریات مطرح شده در کتب درسی است.
🔻فرض کنیم که طلبه مستعدی با معدل بالا از ابتدای طلبگی، تمام مطالب کتب درسی را در این نظام آموزشیِ منفعلانه به خوبی فراگرفته و احیانا درس هم داده است. آنچه این طلبه به طور ناخودآگاه به عنوان کار علمی میشناسد عبارت است از دریافت صحیح نظرات بزرگان یک علم که به معنای انفعال در مقابل ایشان است. ذهن چنین شخصی کار علمی را «فهمیدن» میداند.
🔻محصول چنین نظام آموزشی منفعلانه چیزی جز یک مجتهد مقلد نیست. اینگونه نیست که کسی بیست سال مقلدانه درس بخواند و بعدازآن به ناگاه به موتور تولیدِ نظریات گوناگون علمی تبدیل شود.
🔹علت اصلی پدیدهای به نام «مجتهد مقلد» این است که فرد در یک نظام آموزشی یاد گرفته که باید بخواند و بفهمد و وقتی فهمید، کار تمام است. نهایت هنر این فرد این است که یک نظر را گزارش یا نقد کند یا چند نظر را به هم مقایسه نموده و بین آنها داوری کند.
✍️مجتبی قربانی همدانی، استاد حوزه و دانشجوی دکتری
👉
@rahnameh