↪️ 4⃣ ایجاد ارتباطات معنادار 🔹یادگیری مطالب جدید برای افراد وقتی آسان‌تر می‌شود که بتوانند این مطالب را با مطالبی که پیش‌تر آموخته‌اند، پیوند دهند. 🔹این کار باعث می شود مطالب جدید معنادار شود؛ اما اگر یادگیرنده هیچ ارتباطی میان مطالب جدید و آموخته‌های پیشین نیابد، پریشان و سرگردان خواهد شد. هرچه یادگیرنده ارتباط بیشتری بین آنها درک کند، عمق فهم و یادگیری او بیشتر می‌شود. افزون بر این، ایجاد ارتباط باعث می‌شود که مطالب یکپارچه، و حفظ آنها آسان‌تر شود. 🔹به خاطر سپردن مطالب نامربوط بسیار مشکل‌تر از حفظ مطالبی است که بر اثر مرتبط شدن، تعداد آنها کمتر و پیوستگی آنها بیشتر شده است. برای مثال، این دو جمله را در نظر بگیرید: «حسن می‌رفت»، «سارها پریدند». در ظاهر هیچ ارتباطی میان این دو جمله نیست و به همین جهت این دو جمله برای ما چندان معنادار نیستند. حال اگر ارتباط آنها با دانسته‌های قبلی روشن شود و جمله‌ها را به این صورت کامل کنیم که «وقتی حسن، پسر همسایه، برای چیدن گردو از درخت کهنسال خانه شان بالا می‌رفت، سارهایی که بر شاخه‌های آن نشسته بودند، از روی آن پریدند»، درک و فهم ما از این دو جمله بیشتر شده، حفظ آن‌ها نیز برایمان آسان‌تر خواهد شد؛ زیرا دو مطلب جدا از هم تبدیل به یک مطلب پیوسته می‌شوند. 🔹بنابراین در جریان تدریس، معلم باید برای ایجاد ارتباط و یکپارچگی میان قالب جدید و دانسته‌های پیشین شاگردان چاره اندیشی کند. 🔹یکی از راه‌های رسیدن به این هدف، اجرای قانون دوم، یعنی وادار کردن شاگردان به فعالیت ذهنی، فکری و عملی است. فعالیت‌هایی مانند تفکر، نوشتن، بازگو کردن، مطالعه و تمرین عملی، طرح کلی مطالب و رابطه اجزا را با آن طرح آشکار می‌کند. 🔹راه دیگر آن است که معلم خود به بیان ساختار کلی مطالب و رابطه اجزا با هم و با آن ساختار بپردازد؛ زیرا طبق نظریه گشتالت اجزا به تنهایی یل اصلا مفهومی ندارند و یا مفهوم ناقصی دارند. ارتباط میان اجزا و یک‌پارچگی مطالب، به آنها معنای جدید می‌دهد و موجب می‌شود ما درک دیگری از اجزا پیدا کنیم. ↩️ ادامه دارد. 📚 روش تدریس (هادی رزاقی) ص ۷۴. 👉 @raveshsonnati