حسین از همان نوجوانی یک پیراهن آبی یقه دیپلماتی داشت، دقیقا مثل لباس‌هایی که حالا می‌پوشید. این پیراهن آبی را حسین سالیان سال داشت و می‌پوشید. یکبار به او گفتم: حسین جان الان 15.16 سال هست که این پیراهن را داری و تنت می‌کنی، چرا دور نمی‌اندازی‌اش دیگر کهنه شده است؟ حسین چیزی گفت که جگرم را آتش زد، او گفت، من با این لباس خاطره روزهای سختی و تلاش را به یادم می‌اورم، باید این تنم باشد تا یادم بماند چه چیزها کشیدم و از کجا به کجا رسیدم راوی : خاله ی شهید 🍀 ‌‌‌•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🔻زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه https://eitaa.com/raveyanpelak8