زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست جای سالم ز چه‌رو درهمه‌اعضای تو نیست بس که پیکان و سِنان بر تن تو بوسه زده جای یک‌بوسۀ خواهر به سراپای تو نیست مصحف من تو و، انصار، ورق‌های توأند یک‌طرف‌نیست که‌برخاک،‌ورق‌های‌تو نیست نه سری مانده،نه‌انگشت و نه انگشتری‌ات چه‌کند دختر حیران که شناسای تو نیست رفتی و داغ تو هر لحظه به من می‌گوید بی‌نفس‌مانده‌ای اکنون که‌مسیحای تو نیست رأس تو بر نی و با یوسف کنعان گویم بعد از این‌هیچ کسی محوتماشای تو نیست آب اگر بی تو بنوشم جگرم می‌سوزد دیدمت تشنۀ یک جرعه و سقای تو نیست گر نشسته‌ست و شکسته‌ست‌نمازم چه‌غمی روح قدقامت من جز قد و بالای تو نیست @raziolhossein